برای تغییر زندگی، ذهنتان را تغییر دهید
“” خانم راندا برن در خصوص عملکرد ذهن و تاثیر آن در زندگی میگوید :
برای تغییر زندگی تان، اول ذهن تان را تغییر دهید.
در هر شرایط و لحظه ای از زندگی، دو راه پیش پای شما قرار دارد.
این دو راه، یکی مثبت است و دیگری منفی؛ و شما و فقط شما تنها کسی هستید که انتخاب می کنید کدام راه را بروید.
اگر در موقعیتی هستید که احساس بد و منفی نسبت به کسی دارید، هر روز برای پیدا کردن محبت و عشق در قلب تان نسبت به آن آدم وقت بگذارید و بعد این احساس را به سمت کائنات بفرستید.
فقط انجام دادن همین یک کار کمک تان می کند تا هر احساس منفی و ناخوشایند، نفرت یا کینه ای را که به آن شخص دارید، را از بین ببرید.
یادتان باشد هر احساس منفی، نفرت یا کینه، مجددا همان ها را به سمت تان جذب می کند.
احساس عشق و محبت، عشق را به سمت تان جذب می کند. هر احساسی که نسبت به دیگران دارید، همان را به سمت خود جذب می کنید.””
اگر احساس استرس و اضطراب میکنید، نمی توانید آنچه را که می خواهید، به سمت خودتان جذب کنید. اضطراب یا در کل هر تنشی را باید از سیستم فکری و جسمی خود حذف کنید.
احساس اضطراب، به شکل قدرتمندی می گوید شما آنچه را که می خواهید ندارید.
استرس یا تنش، نشانه ی باور نداشتن است و برای از بین بردن چنین احساسی باید باورتان را تغییر دهید.
استفاده مفید از مثبت اندیشی کاملا به این بستگی دارد که وقتی آنها را به زبان می آورید، چقدر باورش دارید. اگر هیچ باوری در مورد آنها وجود نداشته باشد، بنابراین مثبت اندیشی و صحبت های مثبت فقط کلمات محضی هستند که هیچ قدرتی ندارند.
باور، به کلمات تان قدرت می دهد.
اگر تصمیم بگیرید از امروز به بعد، تمرکزتان را بگذارید روی افکار شاد، آن وقت، یک دوره ی پاکسازی را در بدن تان شروع خواهید کرد.
آن افکار مثبت برای بدن تان بهترین معجون سلامتی را که می توانید به بدن تان برسانید، فراهم می کنند.
بهانه های زیادی برای شاد نبودن وجود دارند ولی اگر شادی را با گفتن این که : زمانی خوشحال خواهم بود که فلان اتفاق خوب بیفتد …. به تعویق بیندازد، نه تنها شادی و خوشبختی را در ادامه ی زندگی تان به تاخیر انداخته اید، که در ضمن، سلامتی بدن تان را هم کم کرده اید.
شادی، اکسیر معجزه آسای سلامت بدن تان است. به همین خاطر، همین حالا بدون هیچ بهانه ای شاد باشید!
داشتن تعادل بین ذهن و قلب تان، یک زندگی پر از برکت و خوشبختی را به همراه دارد. وقتی بین قلب و ذهن تان موازنه باشد، بدن تان در هارمونی کامل است و زندگی تان همینطور خواهد شد.
اقای رابرت کیوساکی، نویسنده کتاب پدر پولدار و پدر بی پول میگوید :
قبل از اینکه کیف پولتان را از فقیر به ثروتمند تبدیل کنید باید ذهنتان را از فقیر به ثروتمند تبدیل کنید.
برای تغییر در ذهن و کسب نتایج فوق العاده اون، باید براساس الگویی که ذهن عمل میکنه اقدام کنیم. ذهن ما از میلیونها تصاویر و صدا و سایر حس های ورودی، فکرهایی رو تولید میکند که با تکرار این ورودی ها، فکرهای ساخته شده تثبیت شده و به نوعی رفتارهای ما و حرفهای ما رو تشکیل میدهند.
برای اصلاح رفتار و زندگی خود گام اول نظارت و کنترل بر ورودی های ذهنمون و یا خوداگاهمون است.
اکنون ما به شما میگوییم ساختن ثروت، راحت ترین کار دنیاست.
اگر واقعیت کنونی زندگی شما چیزی جز این را به شما میگوید، باید برای خود کاری بکنید. باید باورهایتان را تغییر دهید. زیرا باورهای شما تشکیل دهنده جزئیات زندگی شما اعم از وضعیت مالی، سلامتی، روابط و… است.
اگر باور دارید که برای ساختن پول باید به سختی کار کرد، فرکانس این باور، شما را در مدار هم جنسِ خود قرار میدهد. در این مدار فقط فرصتهای کاری و ایده ها و موقعیتهایی وجود دارد که فقط و فقط بتوان به سختی و با تلاش زیاد پول ساخت. شما وقتی در این مدار قرار دارید افرادی را میبینید که آ نها نیز با سختی پول میسازند.
لذا هرآنچه در این مدار تجربه و مشاهده میکنید، سبب تقویت و ثبات بیشترِ این باورِ محدودکننده میشود که پول به سختی ساخته میشود.
ذهنتان در این مدار مرتبا ورودی هایی را دریافت میکند مثل دیدن افرادی شبیه به شرایط خودتان و این ورودی ها با تکرارِ بیشتر، تبدیل به افکارِ غالب شما میشوند. نهایتاً با تکرار بیشترِ تجاربی از این دست، شما باور میکنید که وضعیت تمام افراد، همانند شماست، پس کمبودِ پول را باور کرده و “کمبود “ را ویژگی طبیعی جهان میپندارید.
” باور کمبود ” به این شکل در افراد ریشه دوانده و مانع دسترسی آنها به ثروتِ و فراوانی موجود در جهان میشود، در صورتیکه واقعیت این است که فقط افرادی که در مدار کمبود پول قرار گرفته اند، آن را تجربه میکنند.
عکس این موضوع نیز صادق است. این موضوع ثابت میکند علم ثروتمندی، قانونی دقیق است که فرا گرفتن آن میتواند با دقتی ریاضی وار شما را ثروتمند نماید.
” قانون ثروت ” میگوید؛ باورهای افراد فقیر و افراد متوسط و قشر کم درآمد، آنها را در جایگاه کنونیشان قرار داده است.
آنها در مداری قرار گرفته اند که مربوط به باورهایشان در مورد ثروت است، هیچ اشتباهی در مورد آنها رخ نداده است و آ نها به محض تغییر باورهایشان به سرعت در مدار ثروت قرار خواهند گرفت.
ما با یقین به شما می گوییم که تنها موضوع تعیین کننده درجذب ثروت و هر خواسته ای، باور هر فرد درباره ثروت و آن خواسته است. این اصلی است که باعث شده تا ابد در جهان همه نوع افراد از ثروتمند تا متوسط و فقیر وجود داشته باشد.
این شروع مسیر است زیرا اگر میخواهید بدانید که کجا میروید، ابتدا باید بدانید که کجا هستید.
برای تغییر باورهایتان، ابتدا باید بتوانید باورهای واقعی خود را شناسایی کنید.
ما پنج ورودی ذهن داریم که همون بینایی ، شنوایی ، لامسه و چشایی و بویاییه و این حواس پنجگانه همون ورودی ذهن ناخوداگاهمونه.
ما هر ورودی که به ناخوداگاهمون بدیم دقیقا برآیند همون مفهوم ورودی رو از طرف جهان هستی دریافت خواهیم کرد.
ما روزانه بطور متوسط 60 هزار فکر در خوداگاهمون تولید میشه که بواسطه ورودیهای ما صورت میگیرد و اغلب هیچ نظارتی به این افکار نداریم. با هر تصویری که میبینیم و هر صدایی که میشنویم افکار مربوط به اون ورودی در ذهن ما تشکیل میشه و این افکار میتونن بواسطه توجه ما، خودشون افکار دیگری را در همان زمینه تولید کنند و این تعدد افکار و تکرار و تکرار باعث میشه اون فکر تبدیل به تمرکز ما بشه و در کانون توجه ذهن ما قرار بگیره که ما بهش میگیم: باور.
این مهمترین بخش شروع تغییرات در مسیر جذب ثروت میباشد. ذهن ناخوداگاه، همه خوراک خود را بوسیله خوداگاه ما از محیط اطراف و شرایطی که در ان هستیم دریافت میکند.
حرفها و مطالبی که هر روز میشنویم، فیلمهایی که از تلویزیون و سایر کانالها میبینیم و اهنگهایی که هر روز گوش میدهیم و روزنامه و مجلاتی که میخونیم و دوستانی که داریم و روزانه با آنها معاشرت میکنیم و همه اینها ورودی ذهن ما را تشکیل میدهند. هر کلمه و جمله ای که وارد ذهن میشود یک فولدر فکر باز میکند و با تکرار آن جملات و همان مفاهیم آن فولدر در ضمیر ناخوداگاه ما ذخیره شده وبه مرور، ذهن ما آنها را جزو علایق و خواسته های اولویت دار ما قلمداد کرده و به باور ما تبدیل میشود و همان مفهوم را در زندگی خودمون میسازیم که شرایط الان زندگی شما و همه انسانها دقیقا همین باورها را میرساند.
جناب عطار نیشابوری در بیتی کوتاه کل این داستان را به زیبایی بیان میکند:
هر چه در فهم تو آید، آن بود مفهوم تو
طبق قوانین جهان برای اینکه رفتار و افکار جدیدی را در ذهن یا همون جوهره اندیشمند خود ایجاد کنیم باید از کارها و افکاری که قبلا داشته ایم، دست برداریم.
این یک قانونه که برای بدست آوردن هر چیزی، باید ریشه و باور منفی همون خواسته را که الان داری را ازدست بدی.
تحقیق و گردآوری: سعید زاهد
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
بلاگ ها عااالی ممنون بابت اشتراک این مطالب بسیار ارزشمند،مثل خلاصه بسیار کوتاهی از مطالب دوره خودشناسی هستن که باعث درک بیشتر مطالب میشن.