ترموستات مالی و مفهوم پول چیست؟
ترموستات مالی چیست؟
سناریوی مالی شما تعیین میکند که چه مقدار پول بهدست بیاورید و در چه سطح مالیای زندگی کنید. شما با سطح مالی خود احساس راحتی میکنید. سناریوی مالی شما مثل یک ترموستات نسبت به تغییرات سطح مالی شما واکنش نشان میدهد. با افت سطح مالی، ترموستات مالی واکنش نشان میدهد، باعث ناراحتی شما میشود و به تقلا میافتید که به سطح مالیای که برای آن تنظیم شدهاید، بازگردید. اگر ترموستات مالی فقط به افت سطح مالی واکنش نشان میداد خوب بود، اما به افزایش سطح مالی نیز واکنش نشان میدهد. با بهتر شدن وضع مالی شما نسبت به سطح مالی برنامهریزیشده، ترموستات مالی بهکار میافتد، مجددا در شما احساس ناراحتی ایجاد میکند و شما برای رهایی از این ناراحتی در اسرع وقت از دست آن پول اضافی خلاص میشوید. کاری که اکثر میلیونرهای یک شبه یا برندگان قرعهکشیها میکنند.
برای بازنویسی سناریوی مالی و تنظیم ترموستات مالی در وضعیت ثروت و استقلال مالی، لازم است به روانکاوی مالی خود بپردازید. پس شروع کنید و به این سؤالها پاسخ بدهید:
دربارهی پول و ثروت چه احساسی دارید؟
آیا پول را عامل فساد، ظلم و استثمار میدانید؟
وقتی کلمات پول و ثروت را میشنوید چه احساسی به شما دست میدهد؟
آیا بر این باورید که پول همهچیز است؟
آیا پول را ابزاری شیطانی میدانید؟
آیا نسبت به ثروتمندان احساسی منفی مثل تنفر دارید؟
آیا برای فقر منزلت و قداستی قائل هستید؟
آیا در ذهن شما فقرا آدمهای خوب و ثروتمندان آدمهای بدی هستند؟
پاسخهای شما به این سؤالات، نمایانگر باورهای شما در مورد پول و ثروت است. بسیاری از ما باورهای بسیار منفی و محدودکننده را در مورد پول به ارث بردهایم و لازم است که خودمان را در این زمینه روانکاوی کنیم.
ناپلئون هیل میگوید :
فقر نصیب کسی میشود که ذهنش برای آن آماده شده است. به همین صورت ثروت هم نصیب کسانی میشود که برای جذب آن آمادگی داشته باشند. با این حال در هر دو مورد قوانین مشابهی حاکم هستند. ذهنیت فقر بدون استفادهی آگاهانه از عادات مناسب رشد میکند. ذهنیت ثروت باید در اشخاص ایجاد شود مگر اینکه کسی با این ذهنیت متولد شده باشد.
پول برای شما چه مفهومی دارد؟
پول چیزی نیست جز ابزاری برای تبادل کالا و خدمات. ما به وسایل و امکانات زیادی برای زندگی کردن نیاز داریم. خوراک، پوشاک و مسکن مناسب، از ضروریترین نیازهای ما هستند. علاوه بر اینها ما به تفریح، بازی، مسافرت و امکانات تحصیل، هنر، فرهنگ، یادگیری و … نیاز داریم. این حقیقتی ساده است که بنیان تبادل کالا و خدمات در زندگی امروزی بر پول استوار است و بنابراین برای استفاده از این امکانات، به پول نیاز داریم. پول فقط ابزار و وسیلهای برای این تبادل است، اما در ذهن ما پول با باورهای اخلاقی بسیاری گره خورده است. همواره فقرا و درویشمسلکان از پول بد گفتهاند و تمام انحرافات اخلاقی از قبیل حرص، طمع، ظلم و استثمار و مادهپرستی را به خود پول نسبت دادهاند و بدین ترتیب در واقع بیپولی خود را توجیه کردهاند. فقر هیچچیز قابلتحسینی ندارد. فقر نه تنها زندگی ما را با مشکلات و تنگناها انباشته میکند، بلکه رشد انسانی و معنوی ما را نیز با مانع مواجه میکند. همانطور که در آموزههای دینی نیز داریم «وقتی که فقر از در وارد شود دین از پنجره بیرون میرود.» البته این دلیل نمیشود که فقرا آدمهای بدی باشند. خوبی و بدی هیچ ربطی به میزان پول و ثروت شما ندارد. پول زیاد به خاطر قدرتی که میآورد فقط ذات شما را آشکار میکند. اگر ذاتا آدم خوبی باشید، پول به شما قدرت انجام کارهای خوب بیشتری را میدهد و برعکس. اما چرا باید در دنیایی که سرشار از نعمت و برکت است، فقیر باشیم؟
در جایی نوشته شده بود که «فقرا را دوست بدار و از فقر بیزار باش» و همچنین «بهترین کاری که برای فقرا میتوانید انجام بدهید این است که یکی از آنها نباشید.» برخی معتقدند که «پول خوشبختی نمیآورد» این باور ممکن است مسکنی برای درد بیپولی آنها باشد، اما هرگز بقال سر کوچهتان آن را در برابر اقلامی که نیاز دارید از شما نمیپذیرد. بقال از شما پول میخواهد علیرغم اینکه خوشبختی بیاورد یا نه. از طرف دیگر درست است که خوشبختی را نمیشود با پول خرید ولی پول برای شما آسایشی میآورد که دیگر مجبور نباشید به آن فکر کنید. برخی هم قیاسهای غلطی انجام میدهند، مثلا میگویند «عشق مهمتر از پول است.»
” تی هارو اکر نویسندهی کتاب «اسرار ذهن ثروتمند» پاسخ جالبی برای این حرف دارد:
پول در زمینههایی که کاربرد دارد، بینهایت مهم است و در زمینههایی که کاربرد ندارد، اهمیت هم ندارد و اگرچه عشق نیز میتواند در دنیا کاربرد داشته باشد، ولی مطمئنا برای ساختن بیمارستان، خانه و مدرسه نمیتوان عشق پرداخت کرد! ضمنا نمیشود با آن شکم کسی را سیر کرد.”
“باب پراکتور در این زمینه میگوید :
پول درآوردن یعنی برآورده کردن خواستهها و نیازهای مردم. هر چیزی که خریده، فروخته یا معامله شود، خواستهی یک نفر را برآورده میکند. یافتن راههای خدمترسانی بهتر به مشتریان، شرکای تجاری، همکاران، دوستان، خانواده و دیگران، شما را به ثروتی که آرزو دارید سوق خواهد داد.”
میلیونها نفر از مردم در مورد ثروتمند شدن، فقط «فکر» میکنند و هزاران نفر ثروتمند شدن را تجسم، تصور یا مراقبه کرده و عبارات تأکیدی ثروتمندانه را تکرار میکنند. تجسمها، تصورها، عبارات تأکیدی، دعاها و مدیتیشنها ابزارهای جالبی هستند اما هیچکدام از آنها به تنهایی پول واقعی را به دنیای حقیقی شما نخواهند آورد. در دنیای واقعی باید دست به اقدام بزنیم.
دیدگاهتان را بنویسید