تفسیر مفهوم شعر ” من غلام قمرم “
تفسیر مفهوم شعر من غلام قمرم از مولانای جان
در این شعر مولانا که فوق العاده ارزشمند است و بینهایت مفاهیم عمیقی دارد، باید خوب دقت کنیم، باید با مفهوم اصلی این شعر همراه باشیم. این شعر نکته های عجیبی دارد که ما چند تا از آن نکته ها را اینجا بررسی می کنیم.
“من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو”
می دانیم که قمر ماه است. من غلام قمرم، منظور از قمر در اینجا همان گوهر ناب درونی من است که مثل ماه می درخشد و ماه را کجا می بیند؟ من چگونه می توانم ماه را در درونم ببینم؟
درون من مثل یک اقیانوس است. اگر من بخواهم تصویر این ماه را روی این دریا ببینم چه شرایطی باید باشد؟ هر وقت این دریا طوفانی است، هر وقت موج های بلندی دارد تصویر ماه دیده نمی شود. این درون من زمانی که آرام است دریای درونی من آرام است به آرامش رسید، با اعتماد تصویر ماه را به زیبایی می توانم در این دریا ببینم.
برای ادامه مطالعه به پادکست مراجعه بفرمایید.
8 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
هنوز به اون درجه نرسیدی که اینجور چیزارو بفهمی..اصلن فکر کنم مولانا رو نشناختی زیاد
سلام سپاسگزارم بسیار زیبا و عالی
خیلی عالی دستتون دردنکنه
عالی بود ممنون
سلام سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
بسیار عالی بود ممنون از شما
جان ،دل، عزیز دل ؛ استاد عزیزم،با تمام وجودم از شما ممنونم ،با درس های شما زندگی یاد میگیرم و تمام جهان در وجودم احساس میکنم
درودها ….
بسیار زیبا و دلنشین …
و حقیقتا سخنی کز دل براید لاجرم هم بر دل نشیند …
کامروا باشید…
درود برشما بسیار عالی سپاس برای وجود ارزشمندتون