روش درمان استرس و اضطراب
از مهمترین عوامل داشتن احساس بد، استرس و نگرانی و قضاوت.
ما اینجا قبل اینکه روش درمان استرس و اضطراب را توضیح دهیم، تعریف متفاوتی از استرس و اضطراب برایتان داریم.
استرس زمانی که فشار بیرونی بر فرد بیش از حد معمول و حد توان فرد باشد، ما میگوییم فرد واکنش استرسی از خود نشان میدهد. استرس بخودی خود چیز بدی نیست و تصور کنید که اگر ما واکنش استرسی از خود بروز نمیدادیم، جسم و جان ما خیلی زود در مقابل فشارهای عصبی متلاشی میشد.
“هانس سلیه” روانشناس میگوید: استرس به عنوان پاسخ غیر اختصاصی بدن در مقابل هرگونه تقاضای زیاد تعریف می شود. این پاسخ غیر اختصاصی بدین معنی است که بدن مقداری از تغییرات بیو شیمیای را تحمل کرده و سازگاری مجددی را ایجاد می نماید.
پس توجه کنید استرس واکنشی در مقابل یک تحدید واقعی و بیرونی است.
استرس در بدن شما بخاطر اتفاقات منفی که میفتد و شما خود را در مقام حل و فصل آن مشکل نمیبینید، ایجاد میشود. بحث ما در اینجا چگونگی شناسایی عوامل استرس زاست. هر علتی در زندگی ما قطعا معلولی خواهد داشت. اگر شما افکار و توجه بیش از حد منفی به مسایل و رویداد های جامعه و زندگی خودتان داشته باشید، به مرور اتفاقاتی برای شما روی خواهد داد که توانایی مقابله با آنها را نخواهید داشت. خوب پس بهترین راهکار برای استرس، استفاده از قوانین جهان و قانون جذب در پیشگیری از بروز این نوع مشکلات است.
قانون جذب چه میگوید؟ اگر زندگی شما بر مبنای قانون جذب شکل بگیرد، در شرایط استرس زا خیلی کم قرار میگیرد و اگر هم زمانی در این وضعیت بودید، براحتی با استفاده از تکنیکهای مربوطه کانون توجه ذهنتان را تغییر میدهید و استرس در کمترین زمان از بین میرود.
در مطالب قبلی بارها گفته شد که مشکلات همواره برخواسته از افکار و باورهای ما هستند و ما قدرت و ظرفیت برخورد و حل این مسایل را خواهیم داشت. حجم مشکلات و مسایل زندگی، هیچ وقت بزرگتر از توانایی و ظرفیت ما نخواهد بود.
شما به اقیانوسی بینهایت آگاهی و خرد و پاسخهای کیهانی متصل هستید و اگر بتوانید این اتصال را بشناسید و همواره داشته باشید، خیلی خیلی بزرگتر و قوی تر از همه مشکلات و تضادهای زندگی خواهید بود.
حرف ما این است که، اگر شما در آرامش لحظه ای به سر ببرید، هر اتفاقی هم برای شما بیفتد، همان لحظات ابتدایی، راهکارهای عالی به شما میرسد و بدون استرس و ترس از هر مرحله ای عبور میکنید.
اگر استرسهای خودتان را درمان نکنید و به تدریج این استرسها برای شما اتفاق بیفتد، تبدیل به اضطراب خواهد شد. بیاد داشته باشید که عموما شما ابتدا ادم استرسی میشوید و بعد سروکله اضطراب در شما پیدا میشود. یعنی کمتر موردی دیده میشود که فردی مدتها استرس را تجربه نکرده باشد و به یکباره اضطراب بگیرد و یا فردی بدون استرس دچار اضطراب مرضی شده باشد. موضوع بسیار مهم دیگر اینکه این مسیر ادامه پیدا میکند و به حالت پیشرفته تر اضطراب یعنی افسردگی میرسیم. یعنی ما مدتها استرس را تجربه میکنیم. درمان نمیکنیم و بعد افسرده و مضطرب میشویم.
تحقیقات و بررسی ها نشان میدند که اضطراب و استرس در خانم ها، جامعه کم درامد و افراد میانسال بیشتر دیده میشوند.
عامل ژن در شیوع این مشکلات در خانواده ها بسیار مهم شناسایی شده اما در هر حال امروز تربیت و آموزش در دوران کودکی را بسیار موثر میدانند. روانشناسان میگویند والدین استرسی و مضطرب بدون اینکه لازم باشد این احساس بد را به فرزندان خود آموزش دهند، این خود کودک و حتی نوزاد هست که بخودی خود این حالت را رفتارها و فرکانسهای افکار والدین خود یاد میگیرد و در خود رشد و گسترش میدهند.
اما در حقیقت ما متاسفانه آمار درستی در زمینه میزان دقیق شیوع استرس و اضطراب در جامعه نداریم.
ولی با توجه به غالب افکار و توجه مردم در زندگی امروزی، بیشتر خانواده ها با مشکلات نگرانی و استرس درگیر هستند و این در بچه ها و نسلهای آینده نیز متاسفانه ادامه خواهد داشت.
در استرس شما حالتان بد است چون فشار بیرونی خارج از حد تحملتان دارد میشود. اما در اضطراب علتی وجود ندارد و یا نمیدانی چرا اینقدر حالت بد است. در واقع اضطراب احساس یک اتفاق نامطلوب یا زیانبار است که فرد تصور میکند به زودی رخ خواهد داد. عموما این نگرانی شدید در مورد اتفاقی در اینده است. اغلب مردم از اینده نگرانی دارند و در واقع نمیدانند برای چی نگرانند و تجربه زندگی نشان داده که 99 درصد عامل نگرانی ها، در اینده اصلا اتفاق نمی افتد.
علت این اضطراب برمیگرده به نا آشنایی با قانون جذب و قوانین جهان هستی که ما هم جزیی از این پازل کاینات هستیم و تابع بی قید و شرط قوانین جهان.
پس علت اینکه نمیتوانیم در آرامش بسر ببریم، شنا کردن در جهت مخالف رودخانه جهان هستی است. این کار غیر از هدر رفتن انرژی ما و آسیب دیدن و تلاش بی وقفه فیزیکی، عملا هیچ منافعی برای ما ندارد. ما در این جا به شما یادآوری میکنیم که زندگی با قانون جذب، شما را از تمام عوامل برهم زدن احساساتتون مصونیت میدهد.
اگر ایمان داشته باشید که در اینجا هستید تا در رفاه و آرامش زندگی کنید و هیچ راهی غیر از این نیست، قطعا مسیر درست و بهتری را انتخاب خواهید کرد. در صورتی که ما با دست خودمان جلو سرازیر شدن سعادت و خوشبختی و ثروت و سلامتی را به زندگیمون سد میکنیم و بعد از همه جهان و مردم و جامعه مون شکایت و گله داریم.
اساس و مبنای قوانین جهان هستی، بر خیر و سلامتی و ثروت و فراوانی بنا شده است. ولی ما با توجه و تمرکز بر افکار و اتفاقات منفی، راه انحرافی دیگری را برای طی کردن انتخاب میکنیم.
اساساً استرس و اضطراب از جوابهای غیر تخصصی بدن به چالشهای پیش رو و همچنین حس نیاز شما برای پیشرفت و تغییر در زندگیتان ناشی می شود.
بهترین راهکار کاهش استرس و کنترل آن: تغییر شیوه زندگی، تمرکز بر نکات مثبت زندگی، داشتن دوستان و اطرافیان مثبت اندیش و موفق، رژیم غذایی سلامتی، مصرف دمنوشهای گیاهی و عرقیجات سنتی، تن آرامی عمیق با تکنیک تنفس آرام ریتمیک و عمیق، ماساژ، ورزش و تفریحات گروهی، انواع ویتامین بی مهمترین روشهای درمان غیر دارویی محسوب میشوند.
دلیل تمام استرس، اضطراب و افسردگى هامون این هست که:
وجود خودمونو نادیده میگیریم و براى خشنود کردن دیگران زندگى میکنیم.
به شما توصیه میکنیم برای زندگی خودتون یک سبک شخصی درست کنید. با سبک خودتون زندگی کنید. در این روش هیچ کس و هیچ نیرویی را در زندگیتون دخالت ندهید. با وجود ارتباط عالی با دیگران، فقط به توانایی ها و قدرت مطلق جهان هستی و اتصال خودتان به نیروی عظیم بینهایت کاینات وابسته باشید و هیچ قدرتی را فراتر از این نیروی مطلق نبینید و نشناسید. تنها راه عبور از ترس و نگرانی همین داشتن سبک شخصی متفاوت برای زندگی تان است.
سبک شخصی زندگیتون رو بر مبنای قوانین جاری جهان، طراحی کنید. خودتان را در مسیر موافق حرکت رودخانه جهان قرار بدهید. وقتی در این مسیر هستید هیچ محدودیتی برای شما نخواهد بود. شما به خواسته های خودتان میرسید فارغ از هر نوع مانع و قوانین کشوری و یا هر چیزی که در ظاهر مانعی برای هدف شما بنظر برسد. شما اگر از قوانین درست استفاده کنید، اتفاقات خوب برای شما خواهد افتاد، امکان نداره نیفته. شما این انرژی کاینات را به هر شکلی که در بیاری به همون شکل زندگی شما رو خواهد ساخت.
بقول آلبرت انیشتین که میگه با دیدگاه و شناختی که از جهان هستی دارم، باور ندارم خداوند تاس میندازه و انتخاب میکنه که چه اتفاقی برای هر کدام از ما انسانها بیفته.
هیچ اتفاقی، به صورت اتفاقی رخ نمیده. هر اتفاقی علتی داره و عامل هر رویدادی هم بر طبق اصول قوانین جهان هستی روی میدهد. این نکته مهم رو اگر باور کنیم، زندگی ما خیلی راحتتر و ساده تر و خواسته های ما نیز دست یافتنی تر میشه.
شما با آگاهی و عمل کردن به قوانین جهان، بسادگی میتونید وضعیت زندگی خودتون رو پیش بینی کنید. متوجه خواهید شد که الان در چه شرایط و مرحله ای قرار دارین؟ و اگر ادامه بدهید به چه نتایجی میرسید؟
عامل استرس، یک خاطره و اتفاق و نتیجه منفی در گذشته ما میباشد و عامل ترس و نگرانی، یک فکری لاینحل در مورد آینده زندگی ماست که درذهن ما ایجاد شده است. این دو عامل اگر اصلاح و درمان نشوند، تبدیل به اضطراب خواهند شد و اضطراب باعث عوارض بسیار منفی در بدن شما میشود.
خیلی جالب است بدانید که استرس بیشتر و بعد اضطراب مستقیم روی کارکرد فیزیکی شما اثر دارند. استرس و اضطراب دقیقا اثرات مخرب فیزویولوژیکی بر اندام و جوارح انسان دارند. مثلا افرادی که دچار استرس هستند حتما با اختلات سیستم گوارش مواجه هستند. بسیاری از این افراد مشکلات هضم و جذب دارند و عموما برافروخته و عصبی به نظر میرسند و دقیقا عوارض استرس را میتوان در بیماریهای مختلف در این افراد یافت. در مواردی هم غیر مستقیم ریشه استرس را میابیم. مثلا استرس و اضطراب میتواند موجب اختلال در خواب شود. اختلال در خواب میتواند مشکلات سلامتی بوجود اورد که درواقع عامل استرس و اضطراب بوده. امروز دانشمندان بر این باورند که در هر بیماری جسمی حتما باید به دنبال ریشه یک اختلال روانی بود. در راس تمام مشکلات روانی استرس را عامل بسیار جدی میدانیم. پس استرس را باید خیلی جدی بگیریم.
اثرات تخریبی اضطراب بسیار شدیدتر است، چراکه احتمال زیاد فرد مدتها استرس شدید داشته و چه بسا اگاهی بر ان نداشته و یا در دوران کودکی بوده و لذا الان اگر دچار اضطراب شدید شده، صدماتی بر جسم وارد شده و یا در حال وقوع است. اضطراب بیشتر، افزایش ضربان قلب و افزایش سرعت تنفس را به همراه دارد و دقیقا تاثیرات منفی بر کارکرد این دو عضو مهم در بدن را نشان داده است.
یکی از دلایل بروز استرس و نگرانی، فکر کردن بیش از حد به گذشته و اینده میباشد. خیلی از افراد دوست دارند در هر فرصتی، در عالم افکار خود غرق شوند و با خاطرات و اتفاقات منفی گذشته خود ریسمانی قدرتمند تا به اینده میکشند و از استرس به نگرانی عمیق میرسند. این تفکر بیش از حد، غیر از ایجاد مشکلات ذهنی و بروز علایم افسردگی در طول زمان، هیچ فرایند مثبتی برای شخص ندارد.
چند راهکار برای به حداقل رساندن تفکر منفی و در نهایت استرس و نگرانی را برای شما آموزش میدهیم.
- پذیرش این که بیش از حد تفکر می کنید
نخستین گام برای حل مشکل، قبول آن است. اگر احساس می کنید که نمی توانید ذهن خود را نسبت به افکار بیش از اندازه کنترل کنید و این موضوع در کاهش شادی، تصمیم گیری، انجام کارها و یا تشکیل روابط عاطفی شما تاثیر گذار است پس بپذیرید که مشکل دارید.
اگر هر زمانی که اتفاق بدی می افتد و خود را در دام افسردگی و منفی گرایی می بینید، شما مشکل دارید. انکار مشکل و سرِ خود را درون برف پنهان کردن منجر به وضعیت بدتر شما خواهد شد. اگر در این مورد شک دارید و مطمئن نیستید، از دوستان وعزیزان خود صادقانه بخواهید که به شما واقعیت را بگویند زیرا آنها گاهی شما را بهتر از خودتان مشاهده می کنند.
- خود را ببخشید؛ مغز ما تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد
هنگامی که پذیرفتید بیش از حد فکر می کنید، خود را ببخشید زیرا مغز انسان تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد. خانم دکتر روانشناس «سوزان نولن-هوکسما» کارشناس برجسته در این زمینه، می گوید: “مغز ما برای تفکر بیش از حد برنامه ریزی شده است زیرا افکار و خاطرات ما به طور ذاتی به یکدیگر مرتبط هستند. بنابراین هنگامی که انسان در اثر یک رخداد دچار استرس می شود، سیل افکار منفی که هیچ ربطی به موضوع اصلی ندارد به ذهن او سرازیر می شود. برای نمونه؛ عملکرد ضعیف شغلی شما باعث می شود که به یاد خاله تان که سال گذشته فوت کرده، بیافتید!
علاوه بر این زمانی که اتفاق بدی برای انسان رخ می دهد یا کسی احساس منفی دارد، به احتمال زیاد به تمام چیز های منفی که در زندگی اتفاق افتاده و ربطی به یکدیگر ندارند و شاید حتی وجود نداشته باشند، فکر می کند. هر چه این اتفاق بیشتر رخ دهد، در آینده فرد به تفکرات بیشتر و بیش از حد گرفتار می شود. حال با دانستن این موضوع؛ هنگامی که مغزتان تلاش برای متصل کردن رویدادها را به هم دارد، شما می توانید آگاهانه شروع به حل مشکل خود کنید.
- بیشتر تنفس کنید
اگر مغز ما به این اتصال تارعنکبوتی در مورد حوادث بد مشغول شد، امواج افکار منفی شروع به بارش می کنند. ولی چگونه می توان این الگو را شکست؟
اولین و ساده ترین کاری که انسان در این مواقع می تواند انجام دهد، کنترل تنفس است. تنفس به شما آرامش می بخشد و شما را به زمان حال و طبیعت پیرامونتان مرتبط می سازد. این موضوع بسیار ساده به نظر می رسد ولی هنگامی که ذهن ما شروع به تفکر منفی می کند، ما به نوعی جنون کشیده می شویم که کنترل آن نیز مشکل است و افکار منفی پشت سر هم تولید شده و یک زنجیره منفی را در ذهن ما تشکیل میدهد. ولی باید بدانیم که در این هنگام ما به آرامش ذهنی و بدنی نیازمندیم.
- کمتر صحبت کنید
بسیاری از کسانی که بیش از حد تفکر می کنند، به ویژه خانم ها در هنگام استرس و نگرانی، نمی توانند جلوی صحبت کردن خود را بگیرند. در مواقع نادری ممکن است که صحبت کردن در مورد نگرانی ها به شما کمک کند ولی در بیشتر اوقات باعث بدتر شدن اوضاع و شرایط می شود به ویژه اگر شنونده هم کسی باشد که بیش از حد فکر می کند، در نتیجه شما تمامی وقت خود را به تجزیه و تحلیل و شکافتن جزییات هر مشکل منفی زندگی خود خواهید کرد. احتمالا در پایان صحبت نیز در اثر مرور افکار منفی بیش از حد، غمگین تر از قبل خواهید شد.
این نوع همکاری در نشخوار فکری که در آن هر دو نفر در مورد زندگی هایشان صحبت می کنند، می تواند هر دو را به عمق بیشتری از منفی گرایی و استرس بکشاند. پژوهش ها نشان داده است که این نوع نشخوار فکری، در میان افراد باعث افزایش هورمون استرس (کورتیزول) می شود.
اگر واقعا احساس نیاز به بیان مسائل خود دارید، می توانید آنها را بنویسید و به وسیلۀ ذهن آگاه خود آنها را تجزیه و تحلیل و در نتیجه روشن نمایید. در بیشتر مواقع، هنگامی که آنها را می خوانید، متوجه می شوید که بیشتر نگرانی ها و افکار منفی شما بی مورد است. این نوع تکنیک نوشتن می تواند بسیار سودمند باشد.
- مشغولیت و کار فیزیکی برای خود ایجاد کنید.
شما اکنون می دانید که بدن و ذهن خود را به وسیلۀ کنترل تنفس و کمتر صحبت کردن چگونه آرام نگاه دارید ولی گاهی انرژی درونی بدن شما باید به گونه ای تخلیه شود که در این موارد یک پیاده روی سریع، دوچرخه سواری طولانی و یا سریع، بازی با حیوانات خانگی و کودکان، انجام یوگا، بازی های ورزشی، شنا و یا دویدن می تواند مفید باشد. فعالیت هایی که جاذب هر دو حالات ذهنی و بدنی باشد، بهتر است.
زیرا شما نیاز به بیرون رفتن از الگوهای وسواسی فکری دارید تا وضعیت حضور در زمان حال در شما به جریان افتد.
علاوه بر فعالیت های فیزیکی، تمریناتی که باعث تحریک مغز شود نیز برای هدایت و تغییر مناسب الگوهای فکری موثر است. بازی های گوناگون فکری، یادگیری زبان یا موسیقی و یا هر گونه هنری که بتواند سرگرم کننده باشد، شما را از تفکرات بیش از حدتان منحرف می سازد.
- تمرین تمرکز حواس
یکی از بزرگ ترین و بهترین راه های مبارزه با تفکر بیش از حد، توانایی زندگی کردن در زمان حال است. در بحثهای گذشته گفتیم که یکی از راههای داشتن آرامش و بهره برداری از انرژی کاینات بودن در لحظه حال میباشد. احساس گناه در شکست های گذشته و نگرانی در مورد موضوعات آینده می تواند انرژی و اوقات شما را تحلیل برد ولی به وسیلۀ توجه به اکنون و زمان حال ، شما به عشقی که شایستگی آن را برای خود دارید خواهید رسید. لائو تزو می گوید: “اگر شما افسرده هستید در گذشته زندگی می کنید. اگر شما مضطرب هستید، درآینده زندگی می کنید ولی اگر آرامش دارید، در زمان حال بسر می برید.” حال پرسش این است که چگونه می توانیم در زمان حال حاضر زندگی کنیم؟
با توجه به استراتژی هایی که در بالاتر برای داشتن یک ذهن آرام ذکر شد، شما می توانید با تمرکز حواس یا شکلی از مدیتیشن که بدون قضاوت و تفکرست، مشاهده گر زمان حالتان باشید. اگر در این حالت افکار مزاحم و نگران کننده به ذهن شما هجوم آورد، آن را نادیده بگیرید در مورد آنها قضاوت نکنید و موضع نگیرید و اجازه دهید که با احترام تمام و بدون هیچ گونه تقلایی از ذهنتان عبور کند. انرژی افکارتان را آزاد سازید و فضای درونی آرام برای خود ایجاد کنید. برای دست یابی به نتایج سودمند؛ بهترین کاری که می توانید انجام دهید، یادگیری تکنیک های مراقبۀ فکری است که این تکنیکهای ذهنی برای آرامش را کامل توضیح داده ایم.
- به کائنات تسلیم شوید
هنگامی که ما نگران هستیم، اساساً به کنترل جریان زندگی امید داریم زیرا به نتایج یک وضعیت اهمیت می دهیم ولی مشکل ما اینجاست که می خواهیم همه چیز بر وفق مرادمان باشد و در نتیجه از وقوع اشتباهات و تغییر نتایج وحشت داریم. در واقع ما بر وقایع زندگیمان کنترل زیادی نداریم و هر لحظه منتظریم اتفاق ناخوشایندی برای ما بیفتد.اگر از یک نقطه نظر آگاهانه به این موضوع نگاه کنیم؛ نگرانی های ما به نتایجی که مایلیم دست یابیم، اثری ندارد. حال می توانیم نگران باشیم و بدن و سیستم عصبی و ذهنمون رو درگیر عوارض منفی آن کنیم و یا این که هر آنچه هست را بپذیریم و بگذاریم که بگذرد. یادتان باشد که کائنات از ما قدیمی تر و خردمندتر است، پس بجای وسواس های نگران کننده، کنترل را تا حدودی فراموش کرده و با عشق و اعتماد و تسلیم به جهان، بگذاریم که آرامش بیشتری داشته باشیم.
تسلیم شدن به معنای واگذاری و عدم تلاش نیست بلکه این حالت بدان معناست که شما به جای ایستادگی و مبارزه در مقابل جریان کنونی زندگی با آن هماهنگ می شوید و به آن می پیوندید.
تسلیم، شکلی از آزادی و آرامش است زیرا شما مایلید که به جریان زندگی اعتماد کنید و می دانید همه چیز در زمان، مکان و شرایط مناسب اتفاق خواهد افتاد و نگرانی شما هیچ تغییری در فرایند آن نتیجه صورت نخواهد داد و احتمال اینکه اتفاقات بدتری را هم جذب کنید بیشتر است، چون نگرانی احساس شما رو منفی و سطح ارتعاش تان را پاییین میاورد و اینها نشانه های خوبی برای شما نیستند و این نکته مهم رو بیاد داشته باشید که ” شما در جایی قرار دارید که باید باشید”
از نظر کائنات و جهان هستی؛ هیچ چیز خوب یا بدی وجود ندارد. هر دو این ها، پشت و روی یک سکه هستند.بستگی به شما دارد که کدام روی سکه را انتخاب کنید.
به یاد داشته باشید؛ این افکار ماست که واقعیتمان را می سازد.
همان طور که در موارد قبلی ذکر شد ما هیچ گونه کنترلی بر آشکار شدن و چگونگی وقایع زندگی پیرامون خود نداریم و تنها بخشی از ذهن خودآگاه ما تنها توانایی تصمیم گیری در مورد برخی وقایع را دارد و فقط این افکار ماست که با شکل دادن انرژی، برای ما ایجاد واقعیت می کند. بنا به قانون جذب؛ ما هر بیشتر در مورد چیزی نگران باشیم، همان نتایج نگران کننده را به سوی خودمان جذب می کنیم.
ما باید نسبت به افکار خود آگاهی بیشتری داشته باشیم زیرا که افکار ما دارای قدرت بیش از اندازه ای است که حتی بتوانید فکرش را بکنید. اگر نگران از دست دادن شغلتان باشید، با این نگرانی؛ احتمال اخراج خود را بیشتر می کنید.
اگر نگران مبتلا شدن به بیمارهای مهلک باشید، به وسیلۀ انرژی ای که به آن سو ارسال می کنید، ندانسته بدن خود را در وضعیت ابتلا به آن بیماری ها آماده می سازید.
انرژی افکار و احساسات شما، خالق زندگی شماست و به همین دلیل برخی می گویند: “نگرانی، سوءاستفاده از انرژی تفکر خلاق است.”
دیدگاهتان را بنویسید