تصمیم برای تغییر؛ بسیار مهم!
تغییر فقط با یک تصمیم شروع میشود: تصمیم برای تغییر.
از مسیر تحول نترس و نگران نباش، جهان هستی به اراده و تصمیم تو پاسخ خواهد داد، اولین قدم را که برداری، قدم بعدی مشخص خواهد شد. بعد از قدم دوم، قدم بعدی برای تو روشن میشود. این قانون جهان است.
همه انسانها در ذهن خود یک حریم امن ایجاد کرده اند که در آنجا راحت هستند، ماندن در محدوه ی امن راحت می باشد چرا که حدوداً از نتیجه ی همه چیز خبر داریم. خارج شدن از این محدوده شروع اتفاقات تازه است. در غیر این صورت زندگی فقط یک تکرار ساده و ملال آور است.
وقتی از محدوده ی امن خود خارج می شویم می توانیم با افراد جدید آشنا شده و به موقعیت های جدید دست پیدا کنیم.
تصمیم به تغییر درواقع خارج شدن از حریم امن ذهنی بوده و شما را با بینهایت فرصتها و شرایط و ایده ها و افراد موفق روبرو خواهد کرد.
تا زمانی که در این حریم امن هستید، هیچ وقت انتظار بهبود شرایط زندگی را نداشته باشید چون غیر از این چیزهایی که الان دارید و تجربه میکنید، چیز دیگری در آن نیست.
تغییر همان زاویه دادن به افکار روزمره و تغییر ماهیت باورهای گذشته است. فکرهایی را به شکل هدفمند در ذهنتان ایجاد کنید که به شما احساس خوب بدهد، تا سطح انرژی و ارتعاش شما را بالاتر ببرد. هر چقدر این ارتعاش بالاتر و احساس شما بهتر باشد، فاصله دریافت خواسته هایتان بسیار کوتاهتد میشود.
باور، اصطلاحیه که ما خیلی شنیدیم و روزانه هم کلی استفاده میکنیم ولی نمیدانیم از کجا میاد و چه جوری شکل گرفته و این باورها سبک زندگی ما رو میسازن.
پائولیو کوئلیو میگه: تو همان چیزی هستی که باور داری هستی.
باور یعنی اینکه به بودن و یا نبودن چیزی یا به انجام شدن و یا نشدن کاری اعتقاددارید. پس اگر بخواهیم در یک جمله باور را تعریف کنیم میتوانیم بگوییم:
باور به اعتقاد قلبی، به بودن و یا نبودن چیزی و یا انجامپذیر بودن و یا انجام ناپذیر نبودن کاری میگویند که از تکرار افکار هم نوع ساخته می شوند.
ناپلئون هیل هم میگوید: هر چیزی که ذهن انسان بتواند تصور و باور کند، میتواند به آن دست پیدا کند.
اگر بدانید که باور چیست؟ و باورهای محدودکننده و مخرب چه تغییر و بلایی میتوانند سر انسان بیاورند هرگز باورهای مخرب را در ذهنتان پرورش نخواهید داد.
باور به چیزی گفته میشود که انسان به آن اعتقاد قوی دارد. در بیشتر اوقات به باور، ایمان هم گفته میشود. به تکرار چندین باره یک فکر باور می گویند. افکار شما در این جهان ارتعاشات و فرکانس هایی دارند.
مثلاً شما باور دارید که اگر صبح از خواب بیدار شوید و آسمان ابری نباشد، خورشید را در آسمان خواهید دید، دیدن خورشید در آسمان یک باور است. یا اینکه باور دارید که وقتی که روز به پایان رسید شب فرار میرسد.
اگر فکر میکنید که برای موفق شدن باید کارهای سخت انجام دهید به این معنی است که شما باور دارید که انجام کارهای سخت منجر به موفقیت میشود.
اگر فکر میکنید که میتوانید کاری را با موفقیت انجام دهید پس شما به توانایی خودتان باور دارید و باقدرت برای انجام آن کار اقدام میکنید؛ و یا برعکس اگر فکر میکنید که نمیتوانید کاری را انجام دهید پس شما به توانایی خودتان باور ندارید.
باورهای هر انسان به او میگویند که او چگونه انسانی است.
مثلاً اگر شما باور دارید که انسان شجاعی هستید پس در واقعیت هم کارهایتان را بهصورت شجاعانه انجام میدهید.
اگر باور دارید که اینکار شدنی نیست، یعنی شما قادر به انجام آن کار نخواهید بود.
اکثر مردم فکر میکنند که تغییر باورها کار سختی است و تنها از عهده افرادی که آموزشهای سطح بالا دیده اند برمی آید، در حالی که شما انسان هستید و انسان دارای اختیار و اراده میباشد پس غیرممکن وجود ندارد…
با تکنیکهایی ساده و راهگشا نحوه تغییر زندگیتان و در نتیجه زنده کردن رویاهایتان را به شما خواهیم آموخت.
همان آموخته هایی که ما نیز از مطالعه کتابهای خودسازی و رازهای موفقیت بزرگان جهان یادگرفته ایم و وظیفه ما تنها جمع بندی تکنیکها و آموخته ها و برداشت هایمان پیرامون این کتابها و انتقال صادقانه آن به شما دوستان قدرتمندم میباشد.
برای تغییر باور تا زمانی که دیگران را مقصر شکستها و عدم تغییر و پیشرفت خودمان بدانیم هیچ تغییری نخواهیم کرد پس مسئول صد در صد تغییر، خودمان هستیم.
پس ابتدا بپذیرید که همه مسولیت زندگی خودتان بر عهده شماست. هیچ کس مقصر و یا مسئول زندگی شما نیست.
پذیرش مسئولیت زندگی و همه اتفاقات و شرایط ایجاد شده فعلی، اولین قدم برای تغییر وضعیت الان ماست.
پذیرش، این باور را به ما خواهد داد که، هیچ کس و هیچ نیرویی در فرایند زندگی ما موثر نبوده و ما فقط با پذیرش نیرو و قدرت افراد و اجازه دادن به آنها، باعث تاثیر حضور آنها میشویم.
دومین نقش اصل پذیرش، که بزرگترین باور ما خواهد بود، این است که به نیرو و قدرت بینهایت جهان هستی و کاینات، که در اختیار خود ما است ایمان می اوریم و یقین میکنیم که خودمان باید زندگی مان را با خواسته ها و ارزوهامون بسازیم و این توانایی و انرژی قدرتمند خلاق، هم اکنون در اختیار همه ما انسانهاست.
چند مثال در مورد نتایج باور ذهنی: یک نفر که دایما در حال پیگیری اخبار گرانی و تورم اقتصاد و بالا رفتن ارزش دلار و مشابه اینها باشد، دایما در مورد این مسایل حرف میزنه و بحث میکنه. این شخص قطعا بی پول و یا از نظر مالی ضعیف بوده و به سختی پول در میاورد و همه ادمای اطرافش هم شبیه خودش فکر میکنند و سخت کار میکنند برای دستمزدی خیلی پایین.
چون این باور اونهاست و دقیقا همون شرایط رو هم در زندگیشون تجربه میکنند.
و بر عکس، شما یک انسان ثروتمندی رو ببینید ازش در مورد اقتصاد جامعه بپرسید. از شرایط عالی و فرصتهای فوق العاده سرمایه گزاری و رونق اقتصادی خواهد گفت. یعنی شما دو نفر در یک صنف و شغل رو در نظر بگیرید که در یک خیابان هر کدام مغازه ای رو اداره میکنند ولی درامد یکی عالی و همه مشتریانش نقدی خرید میکنند و دیگری مشتری چندانی نداره و اغلب مشترانش هم چکی و نسیه خرید میکنند و چکها هم سر موعد پاس نمیشود. اینجا فقط یک عامل میتواند این دوتا نتیجه متفاوت رو توضیح بدهد. ان هم باور هر کدوم از انهاست..
یکی به فراوانی ثروت و پول و مشتریان دست به نقد باور داره و یکی هم به رکود بازار و اینکه مردم قدرت خرید ندارند …
نکته بسیار جالبی که در خصوص باور و تلقین ذهنی میشه مثال زد اینه که در جهان این مرسومه، به بعضی از بیماران در شرایطی، داروهایی رو میدن بدون هیچ گونه ماده موثری مثل قرص شکر ولی به بیمار میگن این قرص تنها داروی موثر برای بیماری شماست و بعد از مصرف اون قرص مشکل بیماری کاملا حل شده و رفع میگردد.
یعنی با ساختن یک باور قدرتمند در ذهن بیمار توسط پزشک، ذهن در صدد رفع علایم بیماری شده و سلامتی را به بیمار برمیگرداند. در حقیقت همه بیماریها ریشه ذهنی دارند و ما قبل از مراجعه به پزشک و دارو و جراحی و …. اگه مشکلات ذهنی خودمون رو اصلاح کنیم و ورودی های مثبتی در خصوص همون اختلالات ذهنی به ناخوداگاهمون بدیم خیلی زودتر سلامتی خود را باز خواهیم یافت .
والاس واتلز در کتاب راز ثروت مینویسد :
آن لحظهای که اجازه میدهید ذهن شما برنارضایتی از شرایط کنونی متمرکز شود، فرآیند از دست دادن آغاز میشود.
ما همان افکارمان هستیم، اگر نتوانیم افکارمان را تغییر دهیم نمی توانیم هیچ تغییر دیگری ایجاد کنیم. شما قطاری از افکار دارید که هنگام تنهایی، سکوت و زمانی که غرق در افکارتان هستید سوار آن می شوید. ارزشی که برای خودتان قایل هستید و شادی هایی که در زندگی دارید همه بستگی به جهتی دارند که قطار به آن سو در حرکت است.
اگر واقعا می خواهید در زندگیتان تغییری ایجاد کنید باید ابتدا ذهن و افکارتان را تغییر دهید و آن را از هر نوع تفکر آزاردهنده ای که شما را به عقب می راند پاک کنید.
تحقیق و گردآوری: سعید زاهد
3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی بود متشکرم
بهترین هاو برا شما آرزومندم
سرافراز و پیروز باشید