لزوم تغییر باورها و چگونگی آن
اگر برنامه نویس رایانه بودید و برنامه ای که نوشته بودید جواب نمی داد، چه می کردید؟ تغییرش نمی دادید؟ لزوم تغییر در برنامه های ذهن تان هم همین طور است.
باید مدام نتیجه رابررسی کنید تا متوجه درست یا نادرست بودن برنامه بشوید. شاید یک برنامه در کودکی یا شغل قبلی مناسب بوده است، ولی الآن جواب نمی دهد.
عوض کردن برنامه هزار و یک راه دارد. روان درمانی و ان ال پی و روش های پیچیده ی دیگر، از این جمله هستند. ما یک روش ساده داریم: ضمیر ناخودآگاه تان را بمباران کنید. با جملات و باورهای مثبت و قدرتمند هر روز و هر لحظه بمباران کنید، تا به تدریج رنگ باورهای جدید و مثبت به باورهای محدودکننده قبلی غلبه کند.
تمام چیزهایی را که باعث می شود احساسی خوب به تو بدهد، شناسایی کن و بیشتر به آن بپرداز. به آنها بیشتر توجه کن، بگذار در کانون توجه ذهنت قرار بگیرند. این بهترین حالت باورسازی است.
باورها ثابت و پایدار نیستند، فقط با توجه به توجهی که به آن موضوع خاص داشته اید، در طی سالیان گذشته تبدیل به اعتقاد یا باور شما شده است. در هر صورت، امکان تغییر هر باوری وجود دارد.
باید خواسته هایتان را با جملات مثبت و سازنده، در ذهنتان بسازید و با تکرار و توجه کردن به آن جملات، باورهای قبلی و منفی تان را بمباران کنید. این ساده ترین راه تغییر تدریجی باورهاست.
کانال های ورودی اطلاعات در ضمیر ناخودآگاه
الف: اندیشه های لحظه به لحظه
ب: حواس پنجگانه
و هر آنچه که از طریق آنها دریافت می کنیم: دیده ها، تصاویر، شنیده ها و… این اطلاعات پیاپی وارد ضمیر ناخودآگاه می شوند و هر کدام مانند آجری هستند که ساختمان نظام باورهای آدمی را می سازند. اگر این اطلاعات و افکار بیشتر ضعف ها، مشکلات و بیماری ها بگردد، ضمیر ناخودآگاه الگوهای بیماری و مشکلات را به خود جذب می کند و در برابر مشکلات آسیب پذیر می شود.
بر عکس اگر این اطلاعات و افکار بیشتر پیرامون توانائی ها، موفقیت و سلامتی بگردد، ضمیر ناخودآگاه الگوهای موفقیت و سلامتی را به خود جذب می کند.
حال که متوجه شدیم وضعیت زندگی کنونی ما، نتیجه باورهای درونی ماست، که این باور هم از دستاوردهای ضمیر ناخودآگاه می باشد، چرا آگاهانه او را برنامه ریزی نکنیم و برای دست یابی به موفقیتها از این ابزار قدرتمند استفاده نکنیم؟
قبلا گفته شد که تمام سرنوشت انسان در دست ضمیر ناخودآگاه است و ما اگر بتوانیم این ضمیر را همانند یک کامپیوتر برنامه نویسی کنیم می توانیم از خود، انسان دیگری بسازیم.
از آنجائی که خروجی و دستاوردهای ضمیر ناخودآگاه بستگی به پیام ها و اطلاعاتی دارد که وارد آن می شود لذا برای برنامه ریزی نمودن آن قبل از هر چیزی باید “ورودی های ضمیر ناخودآگاه” را کنترل نمود .
چگونه ما از یک بچه کوچک مراقبت می کنیم مثلا نمی گذاریم شاهد دعوای دیگران باشد، کلمات و عبارات ناپسند را بشنود و یا اگر در بیرون از منزل تصادفی پیش آید نمی گذاریم صحنه تصادف را ببیند، ضمیر ناخودآگاه هم همینطور است.
انسان با کنترل ورودی های ضمیر ناخودآگاهش می تواند دستاوردهای زندگی خودش را کنترل کند.
یعنی ورودی های ذهن خود را که روزانه با هزاران فکر بدون نظارت در حال ذخیره شدن در صفحه ناخوداگاه هستند را فیلتر کنیم. جسارت و جرات این کار به اندازه تغییر کل زندگی شما اهمیت دارد. اولین راز استفاده از قانون جذب همین فیلتر گذاشتن روی ورودی های ذهن است.
بعنوان مثال موارد مهم را به عنوان بخشی از ورودی های ذهن اینجا توضیح میدیم تا شما با جستجو هزاران ورودی ریز و درشت دیگه را در زندگی روزانه خودتان پیدا کرده و فیلتر کنید.
اولین ورودی مهم را تماشای فیلمها و برنامه های تصویری میدانیم که بشدت روی ناخوداگاه ما تاثیر مستقیم میگذارد.
اکثرا فیلمهای ساخته شده به شکل پنهانی در خودش مفاهیم تولید فقر و نشر باورهای محدود کننده را بشدت به ذهن ما القا میکند. و شاید در ظاهر، شما این مفاهیم را نتوانید تشخیص دهید ولی به راحتی این باورها را با جذابیتها و جلوه های ویژه به ذهن شما میرساند.
ببیشترین مفاهیم محتوایی فیلمها، امروزه باور تلقین ارزشمند بودن فقر و بی پولی است و اینکه ادمای فقیر اصولا ادمای خوب و مهربان و قابل اعتماد و با خداتری هستند که پاداش فقر را در جهان دیگر و در بهشت موعود دریافت خواهند کرد و از اون طرف ادمای ثروتمند را هم انسانهای مغرور و اکثرا دزد و قاچاقچی و انسانهایی از خود راضی معرفی میکنند که ثروت خود را اکثرا از ظلم به سایر ادما بدست اورده اند و یا از راههای کلاهبرداری و رانتخواری و نفوذ در قدرتهای حاکمیتی، که همه اینها به مرور ذهن شما را فقیر و بدور از ثروتمند شدن برنامه ریزی میکند و باور میکنید که فقر ارزشمنده و اگر ثروتمند شوید از خدا و معنویات دور خواهید شد. هر چند شما در ظاهر خیلی گرایش به ثروت و ثروتمند شدن دارین ولی این ناخوداگاه شماست که باید شما را در این مسیر قرار دهد و چون روی فرکانس فقر تنظیم شده هیچ وقت و در هیچ زمانی شما را به ثروت نخواهد رساند…
بهترین نمونه برای این قسمت میشه به فیلم تایتانیک اشاره کرد که معروفترین فیلم دنیا در این زمینه است و در ان انسانهای فقیر روحیه شاد و عالی دارند و همیشه میخندند و ثروتمندان عبوث و مغرور و دور از عشق زندگی میکنند و در صحنه های خطر هم با پول خود زندگی خود را به بهای غرق شدن فقرا میخرند و هزاران فیلم دیگری که در کشورمان ساخته میشوند و همه انها در همین راستا باورسازی میکنند، بدون اینکه ما متوجه اهداف سازنده گان فیلمها باشیم.
نمونه مهم دیگر شنیدن موسیقی و اهنگهای با پیام منفی است که متاسفانه در بین خصوصا جوانان بشدت رایج شده است. و جزو تخریب کنندگان قدرتمند باورهای مثبت و ثروت سازه ..
آهنگهایی در مورد شکستهای عشقی و خیانت و فقر و غیره که دقیقا همان مفاهیم را به شنونده تلقین کرده و به مرور همان شرایط را در زندگی شخصی و عاطفی بیشتر مردم و جوانان میبینیم که درگیر مشکلات روابط عاطفی و خیانت و غیره هستند.
متن شعر این اهنگها رو اگه با دقت بخونین میبینین کلا بر مبنای شکست و خیانت نوشته شده وذهن ناخوداگاه شما هیچ استنباطی از واقعیت و غیر واقعی ورودی های ذهن را تشخیص نمیدهد بلکه همه ورودی ها را مجاز و مورد علاقه شما دانسته و بر اثر تکرار، تشخیص میدهد که این همان خواسته شخص بوده و در حافظه خود ذخیره میکند و هر مفهومی که در ناخوداگاه ما ذخیره شود دیر یا زود به واسطه اتصال به نیروی جهان هستی، برآیند آن را در زندگی ما شکل خواهد داد.
و نمونه مهم دیگر روزنامه ها و مجلات هستند که بیشتر حوادث اتفاقات منفی و اخبار منفی را به ما انتقال میدهند و باعث میشوند که در ذهن ما تصاویر و مفاهیمی از حوادث و ترس و استرس و نا امنی و غیره شکل بگیره و در زندگی واقعی نیز همان مفاهیم را تجربه کنیم.
بسیاری از افراد به صورت روزانه، با اشتیاق تمام، اخبار حوادث روزنامه ها را میخوانند و اصلا روزنامه را بخاطر صفحه حوادث آن میخرند.
و این کار و توجه به اخبار منفی و حوادث، باعث گرایش ذهن به سمت اتفاقات بد و منفی و ایجاد تفکر ناامنی و خیانت و خشونت در افراد شده، و چون در کانون توجه ذهن این افراد واقع میشود، مشابه همان اتفاقات و خشونت و خیانت ها را در زندگی ایجاد خواهد کرد.
و مورد بسیار مهم بعدی دوستان و همه ادمهایی که ما بیشترین برخورد و معاشرت را با آنها داریم. دوستان ما بیشترین تاثیر را در رفتار و افکار ما دارند. وضعیت شما برآیندی از افکار و رفتارهای دوستان شما میباشد. شما اگه با ادمهای ثروتمند معاشرت کنید و حتی با انها به استخر بروید ذهن شما رفتارهای ثروت ساز آنها را دریافت خواهد کرد و به مرور در عملکرد شما هم تاثیر خواهد گذاشت و برعکس با ادمهای فقیر و بی برنامه که سرشار از باورهای محدود کننده هستند معاشرت کنید ذهن شما به همون رفتارها و باورها برنامه ریزی خواهد شد.
آنتونی رابیز در این مورد میگوید : شما مثل همان کسانی خواهید شد که با آنها وقت میگذرانید.
اگر میخواهید زندگی خود را به سطح بالاتری برسانید بایدگروه جدیدی از افراد پیدا کنید که در سطح بالاتری بازی میکنند.
دور و اطراف خودتان را با آنها پر کنید، آن وقت در یک روند جدید قرار میگیرید، تصمیمیاتی اخذ میکنید که زندگیتان را تغییر خواهد داد. دست به اقداماتی عظیمی میزنید که به چیزهای کمتر از خواسته خودتان دست نمیزنید.
تأثیر دوست در موفقیت مانند تأثیر آفتاب برای رشد گیاه است. داشتن یک دوست خوب و همراه کمک میکند به رشد شخصیت وهوش اجتماعی کمک میکند. قد بکشی و به بار بنشینی و حتی این قدرت را دارد تا خودت وزندگیات را به خاکستر تبدیل کند; پس بسیار مهم است که با چه افرادی در ارتباط هستی; همه این را قبول داریم که انسان موجودی اجتماعی است و با همین ارتباطات است که زندگی میکند; نباید به این موضوع به شکلی بیاهمیت یا حتی کماهمیت نگاه کنیم.
داشتن دوست و ارتباط موثر با او میتواند بارها سرعت موفقیتتان را بیشتر کند.
شاید شنیده باشید شما از هر نظر میانگین پنج نفری هستید که با آنها ارتباط نزدیک دارید; یعنی اخلاق شما تقریباً شبیه خلقیات پنج نفر از دوستان شماست. تفریحات شما شبیه تفریحات پنج نفر از دوستان شماست، میزان درآمد شما میانگین درآمد پنج نفر از دوستان شماست.
این نتیجهای است که طی تحقیقات به دستآمده، که حتی در فن بیان شما هم تاثیر خواهد گذاشت سؤال من از شما این است: دوستان شما چه کسانی هستند؟
پاسخ شما هر چه که هست; دلیل اینکه الآن اینجا هستید و در این جایگاه و سطح هستید، چه خوب و چه بد، به این برمیگردد.
فرض کنید شما دوستانی دارید که به مواد مخدر اعتیاد دارند، ولی شما نه تنها از این مواد مصرف نمیکنید، بلکه متنفر هم هستید. تردید نکنید که پس از مدتی شما هم بهصورت ناخودآگاه به مصرف این مواد دچار خواهید شد.
مثال دیگری میزنم ، فرض کنید شما با دوستانی در ارتباط هستید، که در طول هفته برنامهای تفریحی مانند رفتن به استخر یا سالن ورزشی دارند.
به سبب ارتباطی که دارید شما هم به دعوت آنها در این موقعیت قرار میگیرید و ورزش میکنید; در زمینههای دیگر هم به همین صورت است.
داشتن دوستانی که شمارا در راستای رسیدن به خواستههایتان کمک میکنند، میتواند تأثیر زیادی بر روند رشدیتان داشته باشد.
دوستان شما، انسانهایی هستند که شما انتخاب کرده و وارد زندگی خودکردهاید.
اگر واقعاً فکر میکنید حضورشان هیچ تأثیری در رشد و موفقیتان ندارد، خیلی راحت به ارتباط خود خاتمه بدهید. یادتان باشد، رها کردن کسی که برای شما ساخته نشده، یعنی رسیدن به این درک که برخی آدمها بخشی از سرگذشتتان هستند نه بخشی از سرنوشتتان.
برای موفق شدن به دوستانی احتیاج دارید که شمارا در این مسیر همراهی کنند، چه حمایت احساسی، چه حمایت فکری، چه حمایت انگیزشی و… .
نتیجه گیری کلی از این بحث این خواهد بود که برای شروع تغییر بایستی روی ورودی های ذهنمون فیلتر بگذاریم. پس بدون ملاحظه، هر چند شاید بظاهر سخت بیاید ولی باید تلویزیون و آهنگهای منفی و دوستان منفی و همه ورودی های منفی را از زندگی خود حذف کنید.
این تنها لازمه تحقق باورهای ثروت ساز در زندگی شماست و تنها تضمین این دوره است. به مرور تلاش کنید تا در فضای این افکار و فیلمها و صداها قرار نگیرید.
اگه صحنه تصادفی را در خیابان میبینید و ذهن شما اصرار میکنه بروید از نزدیک ببینید، فورا به خودتان بگویید من ورودی های ذهنم را فیلتر میکنم و نمیخواهم ببینم و فورا توجهتان را به نکته مثبت دیگری ببرید.
یا اگر فیلمی دارای بار منفی و حاوی خشونت و باور فقر ساز در تلویزیون داره پخش میشه و نمیتوانید خاموش کنید، شما محل اتاق را ترک کنید و یا به هر شکلی توجهتان را از روی آن فیلم بردارید. اهنگها و موسیقی مورد علاقه خودتان را با دقت انتخاب کنید که مفاهیم شکست عشقی و از این اشعار و حرفهای منفی استفاده نشده باشد.
در مورد دوستان و نزدیکان خودتون که منفی فکر میکنند با جسارت سعی در دور شدن از آنها کنید. لازم نیست به کسی بی احترامی کنید.
کافیه در ذهنتان تصمیم بگیرید که خودتان را از چنین ادمهایی دور کنید، این تصمیم شما به واسطه همون جوهره اندیشمند جهان هستی، کاری خواهد کرد که به صورت خودکار، شما از همان ادمها و دوستان خود دور بشوید. و چند روز بعد با شگفتی خواهید دید که دیگه هیچ تماسی و سراغی از شما نمیگریند.
پس تصمیم اصلی با شماست و قدم اول را شما برمیدارید و گامهای بعدی را جهان هستی با نیروی هوشمند خود، برای شما فراهم میاورد.
حالا میتوانید این تصمیم را همین الان بگیرید و محکم به خودتان بگویید: من از همین الان میخواهم تغییر کنم و زندگی خودم را با شرایط خودم بسازم. و یا هم شاید بگذارید برای بعد، که اینکار را شروع کنید.
در هر صورت هیچ عاملی از بیرون، نمیتواند باعث تغییر شرایط زندگی شما شود. نه قوانین کشوری و نه نوع حکومتها و نه تغییر محل کار و نه تغییر شرایط ظاهری زندگی .. هیچ کدام هیچ نقشی در رفع مشکلات زندگی شما ندارند.
نقش عوامل بیرونی در زندگی شما صفر درصد میباشد .. این تحول فقط و فقط از درون شما باید شروع شود.
به قول خانم اسکاول شین: تنها كسی كه باید دگرگون شود، خودتان هستید؛ خودتان كه دگرگون شوید، همه ی اوضاع و شرایط پیرامون تان نیز دگرگون می شود.
دشمنان شما همه در درون خودتان هستند.
تنها راهزنی كه دار و ندار آدمی را به تاراج می برد، اندیشه های منفی خود او است.
تغییر آهسته و پیوسته رخ میدهد، شب به آرامی تبدیل به روز میشود. در مسیر موفقیت باید صبور باشید و رویاهایتان را باور کنید. آنها قطعا خلق خواهند شد. این یک قانون است.
مهم نیست که چقدر عقب باشی، مهم اینه که با چه قدرت و انگیزه ای میخوای تغییر را شروع کنی.
این اصل را به خاطر بسپار که جهان هر لحظه در حال تغییره، همه کاینات و حتی انسان در همین لحظه در حال تغییر و نو شدن هستند. مطمن باش اگر تغییر نکنی، از دایره زیبای زندگی جهان حذف خواهی شد. این قانون ثابت و بدون تغییر جهان است. در هر شرایطی که هستی، باید رو به جلو حرکت کنی، ایستایی و توقف در جهان هستی تعریف نشده است. حرکت نکنی، زیر چرخهای سنگین جهان، آسیب خواهی دید.
تحقیق و گردآوری: سعید زاهد
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سپاسگزارم از راهنماییتون
سلام به استاد عزیز و گرامی
خواستم از شما بابت روشن کردن مسیر زندگیم تشکر کنم و روزتون رو تبریک بگم
شاد و سلامت و پیروز باشید
سلام، عالی بود استاد
سرافراز و پیروز باشید.