سطح انرژی خودتان را بالا ببرید!
برای ارتقای مدار خود، به سطح بالاتری از انرژی نیاز داریم. حالا سوالی که مطرح میشود این است که چه جوری سطح انرژی خودمان را بالا ببریم؟
اگر بخواهیم از وضعیت فعلی بالاتر بریم، باید نوع نگاه و افکاری که الان داریم را تغییر بدهیم. ورودیهای ذهنمان را کنترل کنیم. از ورود افکار منفی جلوگیری کنیم. تا میتوانیم از توجه کردن به مشکلات و مسایل منفی و دیدگاههای منفی دیگران و نظرات بقیه افراد بپرهیزیم. متظر تایید دیگران نباشیم. از قضاوت کردن، حسادت، نگرانی و ترس دور باشیم.
اینها بشدت روی سطح انرژی و ارتعاش ما تاثیر منفی میگذارند.
چند روش بالابردن سطح انرژی و ارتعاش را اینجا میاوریم، شما با انجام دادن مرتب و بدون توقف روزانه این تمرینات به راحتی میتوانید در بالاترین سطح مداری و انرژی قرار بگیرید. خود شما از همان لحظه ارتقای سطح انرژی احساس خواهید کرد که در حال بالا رفتن مداری هستید.
روش اول مراقبه است. یکی از خاص ترین و موثرترین راههای بالا بردن سطح ارتعاش مراقبه تنفس میباشد که بسیار راحت و لذت بخش و فوق العاده انرژی زاست.
روش انجام تمرین مراقبه:
در یک محل ساکت و اروم مستقر شده و به حالت نشسته یا دراز کش در وضعیت ارامش قرار بگیرید. یعنی هیچ فشاری روی عضلات و ماهیچه ها نباشد. هیچ عامل مزاحمی در ان محیط هم نباشد. چشمای خود را بسته و شروع کنید به ارامی نفسهای عمیق شکمی بکشید. تنفس شکمی به این صورت انجام میشود که در مرحله دم، هوا را از راه بینی به ارامی تا جایی که شکم تان جلو بیاید داخل میکشید. بعد بمدت 3 تا 4 ثانیه در شکم خود نگهداشته و بعد مرحله بازدم را از راه دهان به ارامی نه به سرعت به بیرون میدهید. این نوع تنفس بهترین و کاملترین نوع تنفس میباشد.
این حالت را بمدت 15 دقیقه در حالی که توجه خودتان را به تنفس خود متمرکز میکنید، ادامه دهید. یعنی کل مراحل تنفس را با توجه خودتان حس کنید. در این حالت افکار مزاحمی خواهند امد. که سعی میکنند شما را از ادامه کار منع کنند. این حالت طبیعی بوده و کار ذهن شماست. به این افکار توجه نکنید. اگر توجه نکنید خواهند رفت.
اگر ذهن شما خیلی مشغول بود و افکار مزاحم اجازه تمرکز روی تنفستان را نداند از این تکنیک استفاده کنید:
هنگام شروع مراقبه، با هر تنفس از شماره 1 تا 50 بشمارید. هر تنفس یک شماره با صدای ارام بشمارید. اینجوری توجه ذهن شما رو شمارش اعداد خواهد بود. بعد از چند بار مراقبه دیگر نیازی به این شمارش نخواهید داشت و براحتی میتوانید روی تنفستان تمرکز کنید.
هنگام مراقبه احساس سبکی و جدایی احساس بدنتان را خواهید کرد. یعنی بین نوک انشگتان پاهاتون با نوک بینی تون رو احساس نخواهید کرد و شاید هم زیر پوستتان در بعضی جاها مور مور بشه. اینها از تاثیرات مراقبه تنفسه که بسیار عالیه.
شما با این مراقبه در هر روز بمدت 15 دقیقه بسیاری از مشکلات جسمی و استرس و نگرانی را به پایینترین سطح خواهید رساند و مهمتر از همه ذهن شما به مرور از افکار مزاحم خالی خواهد شد و نجواهای ذهنی تان کمتر میشوند.
این تمرین ضمن اینکه سطح انرژی شما را بسیار بالاتر میبرد از طرفی هم مقاومت ذهنی شما را خیلی کمتر خواهد کرد. با این تکنیک اکثرا در یک سطح خوبی از انرژی خواهید بود.
شما قطعا برای رسیدن به مدارهای بالاتر نیاز به سطح انرژی و ارتعاش بالاتری دارید و مراقبه بهترین و موثرترین روش برای اینکار است.
روش دوم کنترل ورودی های ذهن میباشد که در اینجا به طور خلاصه به شما میگوییم که برای بالا بردن سطح انرژی، نباید اجازه بدهید تا سطح انرزی تان کمتر شود. یعنی با یک اتفاق بد و واکنش منفی شما، انرژی تان خیلی راحت و سریع از مثلا 50 به 20 میرسه. خوب برای جلوگیری از این حالت که انرژی شما هدر نرود، بهتر است ذهن خودتان را از الوده شدن به افکار مزاحم و منفی و اخبار و درد دلهای دیگران و صحنه های خشونت و ناگوار از حوادث و جمع دوستان بدبین و غیره که در جامعه و یا فیلمها هستند را دور کنید.
تا زمانی که خودتان را در معرض این موارد قرار بدهید انرژی شما از یک سطحی به بالا نخواهد رفت و از همان سطح هم رو به پایین خواهد بود.
شما برای رسیدن به خواسته های خود که در مدارهای بالاتری هستند، به این انرژی بالاتر نیاز دارید. پس دومین کار کنترل ارادی ورودیهای ذهن میباشد.
سومین مورد برای بالاتر بردن سطح انرژی، زندگی و بودن در لحظه حال میباشد.
شاید بسیار شنیده اید که در لحظه حال زندگی کنید ولی اطلاعی از چگونگی آن و چرا باید در زمان حال باشیم، نداشته باشید.
اینجا به طور خلاصه خواهیم گفت که چرا باید در لحظه اکنون باشیم و چه ارتباطی با سطح انرژی ما دارد.
در همین دوره و نیز در بسیاری از کتب و منابع علمی جهان به تفصیل در خصوص زندگی در همین لحظه حال به طور کامل بحث شده است ولی اینجا با توجه به موضوع بحثمون با زبان ساده تری لازمه حضور در این لحظه رو توضیح میدیم.
از اینجا شروع کنیم که اگر در لحظه حال نباشیم دقیقا کجا خواهیم بود؟؟ سوال بسیار مهمی است که میتونه ما رو به پاسخی دقیق برسونه.
اگر در این لحظه نباشیم قاعدتا باید در زمان گذشته باشیم یا در زمان آینده.
هیچ گزینه دیگری هم غیر از اینها نیست. حالا بدون هر تعصب و فرضیات ذهنی گذشته، بررسی میکنیم که در گذشته بودن چه امتیازی برای ما خواهد داشت؟
گذشته ما غالبا سرشار از پیروزیها و شکستهایی است که در طول سالها زندگی تجربه کرده ایم. مشکلاتی که در روابط با دیگران داشته ایم و برخوردهایی که با ما شده است و خیلی از خواسته هایی که به تحقق نرسیده اند و در کل کارنامه ای از خوب و بد و زشت و زیبای زندگی ما است که در مقابل دیدگان ما قرار میگیرد.
ذهن ما طوری برنامه ریزی شده است در نگاه به گذشته فقط به نکات بد و زشت آن توجه میکند و همه حسرتهای نرسیدن به خواسته ها و روابط بد و شکستها را به رخ ما میکشد و این باعث حسرت و غم و اندوه ما شده و بشدت از سطح انرژی ارتعاشی ما میکاهد.
آنهایی که دایم در گذشته بسر میبرند انسانهایی کلا افسرده و ناراحت و دپرسی هستند که همه فرصتها و امکانات را از دست رفته تلقی کرده و دیگر هیچ امیدی را باری پیشرفت و ساختن زندگی خود ندارند. بودن در گذشته تنها این حالت را برای افراد بدنبال می اورد. پس بدترین حالت زندگی، بودن و ماندن و توجه به گذشته ماست، چون انرژی ما را از بین میبرد.
چرا نباید در آینده نباشیم؟ خیلی از انسانها ترجیح میدهند زندگی خود را در اینده داشته باشند. اینده زمانی است که هنوز کلی مجهول و معادلات مبهمی در خود دارد و افراد از شناخت آن ناتوان هستند.
آینده چیزی جز همین لحظات حال اکنون که دست ما نرسیده، نیست. در آینده ماندن برای ما نگرانی و ترس بهمراه می آورد. نگرانی از کیفیت زندگی، از آینده فرزندان، از مشکلات زندگی، از بیماریها و روابط و خیلی مسایل دیگری که ذهن ما هر لحظه به آنها میپردازد.
اساسا آینده چیزی جز ترس و نگرانی و استرس برای ما نخواهد داشت مگر با قوانین جهان زندگی کنیم. یعنی اگر باور داشته باشید که هیچ اینده ای برای شما ثبت نشده و هیچ تثدیری برای فردای شما نوشته نشده است، پس آینده شما در همین لحظه در حال رقم خوردن است. همین الان اگر احساس خوبی داشته باشید و به اهداف و رویدادها و مسایل زندگیتان توجه مثبت داشته باشید، درواقع اینده خودتان را دارید بنا میکنید.
از همین جا ارزش و اهمیت این لحظه مشخص میشود که، ما هیچ گزینه ای غیر از همین لحظه ماندن نداریم. چون شما چه در گذشته باشید و جچه در اینده، این لحظه خودتان را در حال از بین بردن هستید. در این لحظه شما با حسرت و غم گذشته و نگرانی و استرس اینده، انرژی زندگی بخش همین لحظه را با دست خودتان میسوزانید. این انرژی باید برای ساختن احساس عالی و حال خوب و ارزوهای ایده آل خرج میشد ولی در اضطراب و غم به هدر میرود.
در گذشته و آینده ماندن عوارض بیشماری دارد که یکی از معمولترین آنها بیماریهای جسمی است. شما این نشانه را در همه افراد ادمهای زندگی خودتان بررسی کنید. همه آنهایی که دچار غم و ترس و استرس هستند به نوعی به بیمارهیا مختلف جسمی مبتلا شده اند و برعکس ادمهای شاد و سرحال و با احساس عالی همواره سلامت هستند.
علت این حالت، این است که فرض کنید وقتی شما روی پای خود برای مدت طولانی زمین مینشینید، پایتان خواب میرود. دلیل این کار، این است که جریان خون در پای شما کند شده و جسم شما بسرعت واکنش نشان میدهد که جریان خون را به حالت اولش برگردانید.
جسم ما طوری ساخته شده است که با انرژی زندگی بخش هر لحظه حیاتی دوباره میگیرد. ما موجودی تماما ارتعاشی و انرژیک هستیم. هر لحظه جریان انرژی زندگی در تمام سطوح بدن ما جاری میشود. یادتان باشد هر موقوع احساس و حال ما بد و منفی است، این جریان زندگی با کندی در بدن ما جریان پیدا میکند. اگر مدت ماندن ما در احساس بد، طولانی شود، و انرژی حیاتی بدن ما در مدت طولانی کند گردد، بدن ما به شکل بیماریهای مختلف از خود واکنش نشان خواهد داد.
شک نکنید که تمام عامل بیماریهای جسمی انسان فقط ماندن در احساس منفی و بد بوده و هیچ دلیل دیگری ندارد.
در لحظه حال بودن، فقط شادی و نشاط و سرور و احساس خوب و حال خوب به ما میدهد چون در لحظه حال خبری از ترس و استرس و غم و حسرت نیست.
همین لحظه فقط زندگی است. جریان زندگی من و شما فقط در همین لحظه ممکن است.
اگر ما میگوییم من زنده ام. یعنی همین الان زنده ام. همین الان که نفس میکشم زندگی دارم.
هیچ وقت نمیشود گفت من در گذشته یا در اینده زنده ام .. ما زندگیمون فقط در همین لحظه است.
اگر قرار بر داشتن حال خوب و احساس عالی باشد، اگر قرار بر تجسم در رویاها و خواسته هامون باشد، همین لحظه باید اتفاق بیفتد.
کاینات و جهان هستی فقط همین الان وجود دارند.
یکی از روشهای استفاده از لحظه حال و استفاده از انرژی قدرتمند آن، توجه ما در همین لحظه به خودمان، به محیط به کارهایی که انجام میدهیم و همه رویدادهایی که در اطراف ما رقم میخوردند است.
طبق آموزه های ما، در همین لحظه که هستیم، باید باشیم. حضور ما در همین لحظه در کاینات ثبت میشود.
ما هیچ وظیفه ای، برای قضاوت و پیش داوری در خصوص رویدادها و اتفاقات این لحظه نداریم.
فقط باید نظاره گر باشیم. اتفاقات می افتند و میگذرند و این ما هستیم که خواهیم ماند.
پس نباید خود را درگیر اتفاقات کنیم و احساس و حالمان را به وقایع این لحظه گره بزنیم.
پس راه اول این است که: از قضاوت و پیش داوری در این لحظه بشدت خود را منع کنیم. کاینات همان لحظه ای که کسی یا رویدادی را قضاوت میکنید، دقیقا همان شرایط و موقعیت را برای زندگی شما ثبت میکنند. مطمن باشید در جایی یک زمانی نه چندان دور شما همان تجربه آن شخصی که قضاوتش را کرده اید را خواهید دید.
راه دوم این است که: همین لحظه برای همه انسانها، انرژی زندگی جاریست. لزومی ندارد ما در حسرت زندگی دیگران، این لحظه را برای خود به جهنمی تبدیل کنیم.
حسرت و حسادت، انرژی شما را بشدت کاهش میدهند و دلیل آن عدم اعتماد و باور به فراوانی در جهان و نیروی قدرتمند درونی خودتان است. شما هر آنچه را که بخواهید میتوانید بدست آورید، پس لزومی ندارد که در داشته های دیگران حسرت بخورید و حسادت ورزید.
وقتی که شما در این لحظه از وظیفه خودتان آگاه میشوید که فقط باید باشید و اجازه هیچ قضاوت و حسرت و حسادت در زندگی دیگران را ندارید، آنوقت نه ترسی خواهید داشت نه نگرانی و استرسی. چون اینها از عدم باور به فراوانی در جهان ناشی میشوند.
شما هر لحظه در یک نیروی قدرتمند و انرژِی خالص منبع هستی، غرق هستید و هر لحظه تحت حمایت این نیرو قرار دارید. باور به این اصل آفرینش، شما را از هر ترس و نگرانی باز میدارد و احساس خوب را به شما میدهد که زندگی خود را زیبا و با عشق بسازید.
تحقیق و گردآوری: سعید زاهد
دیدگاهتان را بنویسید