تمرکز حواس و توجه را درست بکار بگیرید

اکنون که با تعریف تمرکز حواس آشنا شدید، باید بدانید که تقویت نیروی تمرکز ذهن، مانند هر چیز دیگری نیاز به تمرین و کوشش دارد. آیا برای تقویت قدرت فیزیکی خود به باشگاه می روید؟ اگر جوابتان مثبت است، چند بار در هفته و برای چه مدتی این کار را انجام می دهید؟ توانایی متمرکز کردن ذهن یک توانایی حیاتی برای رسیدن به موفقیت در هر حیطه ای از زندگی، امور مادی و مالی، پیشرفت شخصی و امور معنوی است. این توانایی به شما کمک می کند دچار حواس پرتی نشوید و در وقت و انرژی صرفه جویی کنید. برای انجام امور روزمره زندگی، پیگیری اهداف، کسب عادات و توانایی های جدید و برای انجام مراقبه و رسیدن به آرامش درونی به تمرکز حواس نیاز دارید.

دوست عزیز، از این لحظه، به توجهتون خیلی توجه کنید… توجه شما تمرکز حواس و کانون ذهن شما را میسازد.

هر گفته یا حرفی که بر زبان جاری میکنیم، در ذهن انسان یک تصویر میسازه و بسته به مثبت یا منفی بودن اون گفته، تصویری که ساخته میشه یا مثبت یا منفیه.

گفته های منفی دیگران تصاویری منفی در ذهن میسازه و تمرکز و توجه به اونها باعث ایجاد باورهای منفی میشه و این توجه ارتعاشی منفی رو به جهان هستی ارسال میکنه که براساس قانون جذب وارد زندگی ما میشه.

پس باید به گفته های مثبت توجه کنیم و مدام گفته های مثبت  با حسی مثبت داشته باشیم تا مدام تصاویر مثبت در ذهنمون جاری باشه و باورهای پیش برنده در ما ایجاد و ماندگار بشه.

کسانیکه منفی هستند باورهای منفی دارند و این افکار و گفتار منفی اونها از باورهای منفیشون نشات میگره پس دلیلی نداره ما ذهنمون اسیر اذهان منفی اونها بشه و از اونها تاثیر بگیریم بلکه ما باید با افکار مثبت و باورهای مثبتمون تاثیر گذار هم باشیم.

لطفا مراقب توجه خودت باش که ارتعاشتو میسازه و ارتعاش ارسالی به زودی وارد زندگیت میشه و اونو حتما جذب میکنی.

یک مثالی ساده و مفهومی از توجه و قانون جذب برای شما میارم:

جهان هستی مثل یک رستوران میمونه که انواع غذاها در اون یافت میشه، هم غذاهایی که دوست داری و هم غذاهایی که دوست نداری و این رستورانِ هستی یک شرط داره و میگه حواست باشه هرچی سفارش بدی ما برات فراهم میکنیم و کاری نداریم تو چی سفارش دادی. یعنی میگه ما کاری نداریم که تو میگی فلان غذا رو دوست نداری و فقط ما به ” توجه تو ” کار داریم که آیا به غذایی که دوست داری توجه کردی یا به غذایی که دوست نداری.

به طور مثال فرض کن واقعا وارد یک رستوران با این شرایط شدی و به شما در بدو ورود گفته میشه اینجا براساس توجه شما سفارشات تهیه و سرو میشه. حالا شما چلو مرغ دوست داری ولی خوراک قورباغه دوست نداری و مدام توجه میکنی به این خوراک و میگی ای بابا این چه غذاییه این چرا اینجوریه و دائم در خصوص خوراک قورباغه صحبت میکنی یا غر میزنی…!!  و چون توجهت به این خوراک بوده گارسن نیز خوراک قورباغه رو واست میاره و شما نمیتونی کاری انجام بدی و باید نوش جان کنی چون از ابتدا این قانون در این رستوران وجود داشته و به تو گفته شده به هر غذایی توجه کنی ما واست میاریم و مراقب توجهت باش.

حالا جهان هستی هم دقیقا همینه و قانون جذب از ابتدای خلقت وجود داشته و بر اساس توجهی که به هر چیز داشتیم، الان همون رو جذب کردیم. یعنی از صبح تا شب توجه میکنیم به چیزایی که نمیخوایم و میگیم چقدر کار کمه! چقدر کلاهبردار زیاده! چقدر خیانت زیاد شده! چقدر پول درآوردن سخته! و از این توجهات منفی و همونارو جذب زندگیمون میکنیم.

شما اگر الان در یک رابطه ناهنجار و از هم گسسته ای قرار دارید، قطعا در روزها و ماههای گذشته توجه تون به روابط غلط و اشتباه و فیلمهایی از این دست بوده است. اگه وضعیت مالی ناجور و بی پولی را تجربه میکنین، مطمنا در روزها و ماههای قبل توجه شما روی نداری و بی پولی و ادمهای فقیر و فیلمها و صحنه های فقیرانه بوده است. شک نکنید که کل داستان همینه و غیر از این نیست. من و شما داریم با دست خودمون، ناخواسته ها رو وارد زندگیمون میکنیم.

نمونه بسیار معمول که همه ما هر روز با آن روبرو هستیم. اینه که در خیابون و چهارراهها افراد گدا و بچه ها و زنهایی رو می بینیم که با سر و وضع بسیار اشفته و ناجور در گرما و سرما و ظاهری کثیف با التماس از مردم گدایی میکنند، وقتی که با ترحم و این سوال که این چه جوری زندگی میکنه؟ چه جوری شبها و روزهاشون رو با این شرایط سپری میکنند؟ بچه هاشون چه جوری بزرگ میشوند؟؟ اینها سوالاتیه که ما معمولا با دیدن این صحنه ها میپرسیم… غافل از این که جهان داره به این سوالات به عنوان پرسشها ی مورد نیاز و خواسته شما نگاه میکنه و خیلی نمیگزره که شما را در شرایطی قرار میده تا همان تجربه اون افراد گدا رو که پرسیده بودید رو برای شما ایجاد کنه تا درک کنید.

جهان هستی اصلا شوخی بردار نیست و هیچ حرف و سوالی از شما را بیخیال نمیشود. منظورم از این مثال این بود که خیلی متوجه ” توجه و نگرشتون ” باشید. همه اینها یک روزی وارد زندگی شما خواهند شد. شما کاری نداشته باشید که آن گدای سر خیابون چه جوری روزگارش میگذرد… اون معتاد کنار جوب، چه جوری زندگی میکند و زن و بچه هاش در چه وضعیتی هستند… شما فقط زندگی خودتان را با افکار مثبت و نگاه مثبت پر کنید. با دیگران به هیچ وجه کاری نداشته باشید. این اصل عدم قضاوت در جهان هستی است که در پست های گذشته به طور کامل توضیح دادیم.

هر کسی را قضاوت کنید، طولی نمیکشد که در شرایط آن شخص قرار میگیری. این یک قانونه.

تحقیق و گردآوری: سعید زاهد