بدون خواستن، پاسخی دریافت نمی کنید
بدون خواستن و بدون آن که چیزی طلب کنید چیزی به دست نمی آورید. بنابراین اگر راهی برای پذیرش خیر و برکت و خوشی پیدا کنید، برکت و ثروت همچون آبشاری بر سر زندگی شما خواهد ریخت به شرط آن که با ارتعاشات آن هماهنگ باشید.
این باور قدرتمند را بپذیرید که جریان نامحدودی از سعادت خوشبختی و برکت در همه ی زمینه ها در هر لحظه جاری است اما می باید برای پذیرش آنها متعادل و هماهنگ باشید. نمی توانید هم ناآگاهانه در برابر آنها مقاومت کنید و هم آنها را طلب کنید.
به شما یادآوری میکنیم تا بتوانید هر گونه عادت و باور و فکری را که مانع پذیرش این جریان سعادت وفراوانی در شما می شود از خود دور کنید.
بدانید اگر دست از این مقاومت ذهنی بردارید در همین لحظه جریان سعادت و برکت را دریافت خواهید کرد. شما و احساسی که درون شماست مسئول پذیرش یا عدم پذیرش رفاه و سعادت است.
اگر چه ادمهای دور و بر شما کما بیش ممکن است بر شما تأثیر بگذارند تا این جریان را بپذیرید یا نپذیرید.
به هر حال همه چیز به خود شما بر می گردد. می توانید دریچه های ورود این جریان را باز کنید یا با برگزیدن افکار منفی خود را از آنچه حق شماست محروم کنید.
در هر حال جریان فراوانی و خوشبختی در هر لحظه برای شما جاری است می خواهید آن را بپذیرید یا نپذیرید.
هم اکنون در مکان و موقعیتی مناسب هستید که از این جا به آن نکته هدفتان برسید.
این را بدانید که شما همواره در زمان و مکان مناسب قرار دارید.
لازم نیست چیزی در اطراف و محیط شما عوض شود تا به جریان سعادت متصل شوید.
حتی می شود که در زندان باشید، یا مبتلا به بیماری سخت و در موقعیتی بحرانی، ممکن است ورشکسته شده باشید یا در حال گذراندن مراحل طلاق.
در هر حال بدانید که در کامل ترین موقعیت هستید تا همه چیز را از همین جا شروع کنید.
شما برای شروع پذیرش به زمان زیادی نیاز ندارید. کافی است درک صحیحی از قوانین کائنات داشته باشید و اراده ای برای رفتن به سوی حالت پذیرش.
مثل این است هنگامی که خودرویتان را از نقطه ای به نقطه ای دیگر حرکت می دهید، از مبدأ و مقصد خود اطلاع دارید و می دانید که بلافاصله به مقصد نخواهید رسید، می باید مسافتی را بپیمایید و بعد از مدتی به مقصد می رسید.
ممکن است نگران زودتر رسیدن باشید یا خسته شوید اما در نیمه راه معمولاً نا امید نمی شوید که دور بزنید و دوباره به مبدأ بازگردید. وقتی از مبداء راه می افتید دور خود نمی چرخید و عقب و جلو نمی روید تا خسته شوید ودست از سفر بردارید.
مسلما اعلام نمی کنید توانایی این سفر را ندارید. مسافت و خستگی و زمان را می پذیرید و به سفر ادامه می دهید و می دانید چه کار باید بکنید و همان کار را می کنید. در فرایند درخواست و رسیدن به خواسته، شما هم همانند سفر میان آن جا که هستید و آن جایی که می خواهید باشید در همه ی زمینه ها به همین سادگی باید درک و فهمیده شود.
هر زمان که فکری در ذهن شما پیدا می شود باعث ارتعاشی در وجود شما می گردد و هنگامی که فکر خود را معطوف به چیز دیگری می کنید آن فکر اولیه دیگر فعال نیست.
تنها راه غیرفعال کردن یک فکر توجه به فکری دیگر است.
هنگامی که توجه خود را بر فکری متمرکز می کنید، ارتعاشات چندان قوی نیستند، اما اگر به فکر کردن و صحبت کردن درباره ی آن ادامه دهید، ارتعاشات قویتر می شوند.
بنابراین با توجه بیشتر بر هر موضوع، تبدیل به فکری غالب می شود. اگر باز هم بیشتر بر آن تأکید کنید بخش عمده ای از ارتعاشات شما را به خود اختصاص می دهد اکنون می توانید این فکر را یک باور و اعتقاد بدانید. هنگامی که احساس کردید این فکر احساس مثبت در شما بر می انگیزد می توانید مطمئن باشید که فکر شما در هماهنگی با کاینات و مبدأ عالم است. هماهنگی با مبدأ باعث برانگیخته شدن احساس خوب در شماست.
اشخاص زیادی هستند که با پی بردن به حقیقت قانون جذب و درک آن مسرورانه به دنبال استفاده از آن و رسیدن به خواسته ها و برآورده کردن آرزوهایشان افتادند و به هر شکلی که تا آن لحظه زندگی کردند و هر راهی که در پیش گرفته بودند را رها کردند و گمان کردند که قانون جذب حلال تمام مشکلاتشان است.
این موضوع را بدانید که این افراد به هیچ عنوان در رابطه با قانون جذب اشتباه نکردند، اما دلایلی باعث شد که در این مسیر به موفقیت نرسند و در میانه راه به مشکل بر بخورند.
دلیل این ضعف و شکست آنها می تواند این موضوع باشد که آنها قانون جذب را باور زندگی خود نکردهاند و نتوانستند برای رسیدن به اهداف و آرزوهای شان صبور باشند و با پشتکار و تمرکز بر روی مسیرشان به درستی ادامه دهند.
در نتیجه باید بدانید پس از درک و آموزش کامل قانون جذب در این دوره، باید به این باور برسید که هر چیزی که میخواهید به آن دسترسی پیدا کنید و اهدافی که در سر دارید با پشتکار و صبوری به انجام می رسد. شما لایق به تحقق رسیدن آرزو های تان هستید.
قانون جذب یک قانونی است که می گوید هر چیزی را که ما در ذهن خودمان تصور کنیم ( در ذهن تصویرسازی کنیم) در دنیای واقعی و پیرامون برای ما رخ خواهد داد.
قانون جذب به طور مستقیم با ضمیر ناخوداگاه ما در ارتباط است.
ضمیر خودآگاه بسیار محدود تر است و قدرت آن در مقایسه با ضمیر ناخودآگاه بسیار کمتر است به عنوان مثال می توانیم بگوییم ضمیر خودآگاه در برابر ضمیر ناخوداگاه مثل یک پردازنده کوچک در برابر یک کامپیوتر عظیم است که این کامپیوتر به جهان هستی متصل است و تمامی باورهای انسان در این قسمت که حدوداً تا ۹۵ درصد ذهن را تشکیل می دهد، قرار دارد و تمامی ارتعاشات و فرکانس های شما از این قسمت به جهان هستی و کائنات ارسال میشود و بسیاری از اعمال دیگر که از محدوده آگاهی ما خارج است به عهده ضمیر ناخودآگاه می باشد.
وظیفه ضمیر ناخودآگاه شما این است که امنیت شما را حفظ کند مثلاً اگر موضوعی در ضمیر ناخودآگاه قرار بگیرد، ضمیر ناخودآگاه تان آن را بعنوان حریم امن شما قبول می کند و اجازه نمی دهد که شما به شرایط و موضوعی غیر از آن دست پیدا کنید به عنوان مثال اگر شما از کودکی مدام شنیده باشید پول کثیف است و پولدارها انسانهای خوبی نیستند و این موضوعات طی سالها در گوش شما زمزمه شود و برای شما تبدیل به باور شده و ضمیر ناخودآگاه شما، این ذهنیت را به عنوان منطقه امن شما می پذیرد و اجازه نمی دهد که شما به پول و ثروت دست پیدا کنید.
زمانی که کاری را تکرار می کنید و یا ذهنتان درگیر موضوعی می شود که معمولاً میگویند ۲۱ روز زمان میبرد در این مدت یک مسیر عصبی در ذهن شکل می گیرد و به آن عادت می کنید و به طور اتوماتیک این فکر یا رفتار در ضمیر ناخودآگاه تان به عادت تبدیل می شود.
هر فکری که توجه خود را بر آن متمرکز می کنید، بزرگ می شود و با ارتعاشات و احساسات وجود شما یکی می گردد. توجه شما بر هر فکر، آن را به تجربیات زندگی شما می کشاند.
در ذهن تمام افرادی که ذهنی هوشیار و درک کننده دارند یک ” شریک پنهان ” وجود دارد که تقریباً میتوان گفت برای تمام مسائل زندگی پاسخی دارد که این شریک مخفی را با نام ضمیر ناخودآگاه و یا استاد درون در اینجا مینامیم، که همواره راهکاری برای حل مشکلات، الهام برای خلاقیت و ایده های دست اول و ناب برای ایجاد تغییر در سبک زندگی برای هر فردی ارائه میدهد.
این شریک پنهان، هر لحظه و هر جایی که باشیم با ما همراه است. در هر لحظه ما را میشنود و میبیند. نیازی به گفتن چیزی نداریم کافی است با احساسمون و توجهمون چیزی را بخواهیم و یا سوالی مطرح کنیم.
اینکه استاد درون ما، برای همه سوالات ما پاسخی کیهانی دارد و هر مشکلی را برای ما راهکاری جامع میدهد، خود باوری است قدرتمند کننده که فقط برای کسانی جواب میدهد که به این باور داشته باشند. به اینکه این شریک پنهان و یا استاد درون را همه انسانها داریم و هر لحظه به سوالات ما پاسخ میدهدو پاسخها به شکل الهام قلبی یا فرمهای افکار در ذهنمان دریافت میکنیم.
فقط این باور که این قدرت و توانایی در درون شما هست، اجازه میدهد از این توانایی بهره ببرید.
این نیروی قدرتمند که با ضمیر ناخوداگاه و انرژی کاینات در ارتباط میباشد، به همه پرسشهای ما جواب خیلی محکم و راهکاری بینظیر دارد. ما را هر لحظه در مسیر زندگی راهنمایی و هدایت میکند. قطب نمای حرکت ما در جاده رندگی است.
یکی از روشهای گذر از مشکلات و ارامش در لحظه حال، بهره بردن از نیروی درونی و یا همان استاد درون ماست. این یک تکنیک و روش بسیار فوق العاده برای همه لحظه های زندگی شماست. این راهکار را در هیچ جایی به این وضوح شاید در دسترس شما قرار ندهند.
سازو کار ذهن انسان به این شکله که ما بواسطه مغز یا خوداگاهمون میتونیم براحتی وارد ذهن ناخوداگاه شده و از امکانات و آگاهی مطلق بینهایت آن بهره ببریم. این توانایی بینظیر و فوق العاده، انسان را به بالاترین درجه در افرینش جهان رسانده است. یعنی دسترسی کامل به شعور مطلق جهان هستی.
حالا چطور میتوانیم از این توانایی خودمان استفاده کنیم؟
به زبانی ساده میشود اینجوری بیان کرد که هر لحظه ذهن و خوداگاه ما، در حال بررسی محیط و اتفاقات و وقایع و حرفها و انرژیهای دور و بر ما هست. در هر لحظه ما را در مسیری که خودش بواسطه الگوها و باورهای گذشته ای که ساخته ایم هدایت میکند. بنابرین اگر دقت کرده باشید در برخورد همه مسایل و مشکلات، غالبا راه حلهای مشابه قبل و یکسانی را به ما ارایه میدهد که عملا نمیتوانیم به طور کامل مسئله پیش آمده را حل کنیم.
حالا شما با این تکنیک بینظیر میتوانید به طرز شگفت انگیزی راه کارهای معجزه گونه از مرکز آگاهی مطلق کاینات به وسیله ذهن ناخوداگاه خود دریافت کنید.
هر لحظه که به مانعی برخورد کردید، این مانع هر چه که باشد چه مسایل بسیار ریز و کوچک مثل گیر نیاوردن تاکسی در خیابان و یا مشکلات بزرگ کاری و ارتباطی با دیگران، همان لحظه یک پرسش از خودتان بپرسید.
این پرسش در این راستا باید باشد که:
چگونه میتوانم الان این مشکل را به راحتی و به شیوه عالی حل کنم؟؟
چطور میتوانم در سریعتر زمان این مسئله را با بهترین و کاملترین شیوه ها حل نمایم؟؟
این سوالات را شما از ذهن خوداگاه خودتان میکنید و شما با قدرت سوال، ذهن خودتان را به دنبال پاسخ برای سوالاتتان میفرستید.
وقتی ذهن خود را درگیر سوالات میکنید، اجازه فعالیت افکار منفی و توجه به مسایل منفی را از ذهنتان میگیرید. چون ذهن در هر لحظه فقط میتواند روی یک مسئله تمرکز کند.
با این روش شما ذهن و مغز را به سمت ناخوداگاه خودتان هدایت میکنید و راه حل متناسب با مشکل شما را با توجه به شرط و شروطی که در متن سوال گذاشته اید، برای شما از ناخوداگاه دریافت کرده و به شکل قالب افکار در ذهن شما نقش میبندد.
و شما این راه کارها را خیلی راحت دریافت کرده و همان لحظه استفاده میکنید و نتایج عالی دریافت میکنید.
پس به طور خلاصه به این صورت باید عمل کنیم :
سوالات دریچه ورود ما به آگاهی مطلق جهان هستی است. سوالات ذهن ما را به سمت دریافت پاسخ از مرکز آگاهی جهانی سوق میدهد.
سوالات باعث میشود تا ما به صورت هدفمند ذهنمان را به فعالیت در زمینه ای که میخواهیم هدایت کنیم.
با طرح سوالات، ذهنمان را از درگیر شدن با افکار منفی و توجه کردن به مسایل منفی دور میکنیم.
سوالات راه کارهایی به ما میدهد، تا مسایل و تضادهایمان را با روشهایی که خودمان دوست داریم، حل نماییم.
توجه کنید که در طرح سوال، هر روش و شرایطی که برای حل مشکلات طرح میکنید، دقیقا همان شرایط در راهکار دریافتی لحاظ خواهد شد.
به عنوان نمونه: شما در یک مورد کاری به مشکل برخورده اید و نمیدانید چه جوری باید حلش کنید، در این حالت شما همان لحظه سوالی را طرح میکنید مثل این:
چگونه میتوانم این مشکل را بزودی حل نمایم؟ پاسخی که دریافت خواهید کرد، راه حلی خواهد بود که مشکل شما در اسرع وقت حل شود.
ولی اگر می پرسیدید که چگونه این مشکلم را با بهترین روش و با کمترین هزینه و به سرعت حل نمایم؟
پاسخی که دریافت میکردین همه شرایط طرح شده در متن سوال را شامل میشد. هم به سرعت هم با کیفیت بالا هم با کمترین هزینه..
پس در طرح سوال خیلی دقت کنید که پاسختان:
اولا راهکار دهنده باشد. یعنی سوال جوری نباشد که شما را به چالش بکشد. مثل این سوال: چرا من نمیتوانم این مشکل را حل کنم؟ چرا من اینقدر ضعیفم؟ چرا من اینقدر چاقم؟ چرا من اینقدر بیمار میشوم؟ همه این سوالات به شما پاسخی خواهد داد که شما را ضعیف و ناتوان و کم شعور و بی تجربه معرفی خواهد کرد.
دوما سوال شما قدرتمند و تسهیل کننده و کمک کننده به شما باشد و هزینه های شما را پایین بیاورد.
پس فقط سوالاتی که با چگونه و چطور شروع میشوند قدرتمند و راه کار دهنده هستند. حتی میتوانید بعد از اخذ پاسخ و ارزیابی آن این سوال را طرح کنید که: حالا اگر این جواب نداد چه؟ اگر این کافی نبود چه؟ باز راه حلهایی خواهد آمد که شما در فضایی بیشتر و بازتر مشکلتان را حل نمایید.
این راهم بدانید که برای مشکلات شما بینهایت راه است تا حل شوند. این راهها همه در مرکز آگاهی مطلق کاینات نهفته است.
شما با طرح سوال، به همان پاسخی دسترسی میابید که در سوالتان خواسته اید. اگر پاسختان را دریافت کردید و دیدید که انجام ان راهکار چندان مورد علاقه شما نیست دوباره سوال کنید ولی اینبار متن سوال را به شیوه ای دیگر طرح نمایید تا هدف و خواسته شما کاملا تامین گردد.
وقتی شما از چاقی رنج میبرید و از طرفی هم با رژیم و سایر برنامه های لاغری مشکل دارید، براحتی از روش سوال از ذهن بهترین پاسخها را دریافت خواهید کرد.
نمونه این سوالات: اگر بپرسید من چطور میتوانم لاغر شوم؟ پاسخهایی خواهد امد که بیشتر رژیم گرفتن و ورزشهای سنگین و غیره خواهد بود.
ولی اگر بپرسید من چگونه میتوانم هم بخورم هم لذت ببرم هم لاغر شوم؟
در اینجا پاسخهایی دریافت خواهید کرد که شما هم غذا خواهید خورد هم لذت میبرید هم لاغر میشوید. یعنی غذاهایی به شما خواهند رسید که شما ضمن اینکه از خوردنشان لذت میبرید و در کنار آن لاغر هم خواهید شد. این معجزه پاسخ کاینات است. البته شما هزاران نوع سوال میتوانید در این زمینه یا در هر زمینه دیگری از ذهنتان طرح کنید. بستگی به احساسات و تسلط شما به طرح سوالات دارد.
به این نکته مهم توجه کنید که سیستم مغز و ذهن انسان در هر لحظه آماده پذیرش سوالات میباشد. این فرایند در همه به طور مساوی قرار دارد ولی اغلب اکثر مردم از این روش غافل هستند و ذهن خود را رها کرده و به هر سمتی که باورهای محدود کننده ذهنشان میبرد حرکت میکنند.
تمرین این قسمت که خیلی مهم و نتایج شگفت انگیز در پی دارد:
هر صبح بعد از بیدار شدن و اماده شدن برای شروع روزتان، چند سوال انگیزشی و قدرتمند از خودتان بپرسید. مثل:
امروز چگونه میتوانم شادتر و خوشحالتر باشم؟؟
امروز چگونه میتوانم موفقتر و عالی تر عمل کنم؟؟
امروز چگونه میتوانم در زندگی ام بدرخشم؟؟
امروز چطور میتوانم سطح انرژی و ارتعاش خودم را بالاتر نگهدارم؟؟
و سوالاتی از این دست که شما با توجه به شرایط خودتان میتوانید طرح کنید و در طول روز از نتایج پاسخهایی که میگیرید متحیر خواهید شد.
همه چیز در اختیار شماست. تمام قدرت در دست شماست. کل کاینات و جهان در اختیار شماست تا خوب و عالی زندگی کنید.
شما با تکنیک سوالات، زندگی خود را در دست میگیرید و طبق خواسته خودتان پیش میبرید.
این بهترین وزیباترین، نمود عملی قانون جذب در زندگی شما خواهد بود.
حالا یک موضوعی دیگر در رابطه با مکانیزم سوالات که بسیار مهم است.
شاید کلی سوال طرح کنید و به بعضیا زود برسید و بعضی ها هم پاسخی دریافت نکنید. طبق قانون، جهان برای همه سوالات شما بدون استثنا پاسخ میدهد. امکان ندارد که سوالی بی پاسخ بماند. پس چگونه است که بعضی از سوالات بی پاسخ میمانند؟
جواب این است: هر سوالی که شما در لحظه بروز مشکل یا مسئله ای طرح میکنید و میپرسید، چون در لحظه و مدار دریافت پاسخ هستید، به شما همان دقایق اولیه پاسخ داده میشود. با توجه به قانون، هر مسئله و مشکلی که برای شما اتفاق میفتد به منزله این است که شما در ظرفیت و مدار حل آن مشکل قرار دارید و هیچ تضاد و مشکلی هیچ وقت فراتر از توانایی های شما نخواهد بود.
پس در لحظه بروز مشکلات، شما در مدار دریافت پاسخ مربوط به ان مشکل قرار دارید و در صورتی که سوالی خوب و راه کار دهنده بپرسید خیلی زود هم دریافت خواهید کرد.
ولی چرا از بعضی سوالات پاسخی دریافت نمیکنیم؟ زمانی که شما خارج از موارد مشکلات سوال طرح میکنید و میپرسید، پاسخهای شما همان لحظه داده میشوند ولی چون شما در مدار آن پاسخ مورد نظر قرار ندارید، نمود عینی پاسختان را نمیبینید. در واقع پاسخ شما و هر چیزی را که خواسته بودید تایید و تحویل شده و در مدار مربوط به آن پاسخ و خواسته قرار گرفته است.
به فرض مثال شما اگر در مدار 20 قرار دارید و پاسخ شما دریافت یک مبلغ پول با شرایط خاص و ایده ال بوده باشد، آن مبلغ پول در مدار خودش مثلا 30 قرار میگیرد و شما باید خودتان را از لحظار ذهنی به مدارهای بالاتر از 20 برسانید.
وقتی در مدار 30 قرار گرفتید، نشانه های آن پاسخ و خواسته خود را خواهید دید. در روی مدار 30 شما با هر شرطی که در پرسش خود گذاشته بودید، به اون خواسته خود خواهید رسید. اگر خواسته بودید در شرایط معمولی برسید، با شرایط معمولی باید کار کنید و تلاش زیاد تا به ان برسید.
اگر خواسته بودید براحتی و با کمترین کار فیزیکی، دقیقا با همین شرایط به ان خواسته خود خواهید رسید. کلا کاینات با ریز ترین احساس و سوال های شما به نیت شما پی میبرند و همان را دقیقا خواسته شما تلقی میکنند.
پس دلیل دریافت نکردن بعضی سوالات را هم متوجه شدیم.
حالا چیکار کنیم تا مدار فعلی خودمان را بالاتر ببریم تا زودتر به خواسته های خودمان که در مدارات بالاتر هستند برسیم؟
مدار فعلی شما دقیقا ارتباط مستقیم به افکار و الگوهای ذهنی شما دارد. یعنی باورهای شماست که این مدار را برای شما ساخته است. با این پیش زمینه، ما برای رفتن به مدارهای بالاتر، بایستی نوع افکار و ساختار الگوهای فکریمون را تغییر بدهیم.
در بحث انرژی و ارتعاش گفتیم که همه افکار ما انرژی هستند و از خود ارتعاشی را به جهان میفرستند. این ارتعاش جنس دارد. اگر جنس آن هماهنگ با انرژی منبع هستی باشد، به شما احساس عالی و خوب خواهد داد. اما اگر جنس آن ارتعاش مغایر با انرژی منبع هستی باشد یعنی شما دارید از منبع هستی خودتان دور میشوید و احساس بد و منفی خواهید داشت.
منظور از انرژی منبع هستی، همان نیروی انرژی مثبت مطلق هست که خلق کننده کاینات و جهان هستی است و در درون ما وجود دارد و هر لحظه وضعیت ما را از نظر فکر و رفتارها و توجهمان، رصد میکند. اگر بنا بر هر دلیلی از مسیر درست و صحیح خارج شدیم و افکار منفی، ما را در مسیر غلطی قرار دادند، بسرعت با سیستم و سامانه احساس به ما آلارم میدهد که برگردیم به مسیر درست. این آلارم همان داشتن احساس بد و منفی است که گاها داریم.
احساسات، سامانه هدایتگر وجود ماست، بین جسم و ذهن ما و روح و منبع هستی.
برای اینکه بدانید هر لحظه در مسیر درست خواسته هاتون هستید یا نه، همان لحظه به احساس تان مراجعه کنید. احساس شما خواهد گفت در کدام مسیر هستید. اگر در احساس خوبی نیستید، میترسید، نگرانید، غم و اندوه دارید، باید سریع برگردید. به خودتان بگویید چه شده است که حالم بد است؟
باید الان احساسم را خوب کنم. چطور میتوانم به حال خوب برسم؟
همین توجه و سوال، شما را خیلی زود به اشتباهتان متوجه کرده و برمیگردید.
با این تعاریف، ما چطور میتوانیم مدار خود را بالا ببریم؟
تنها راه ارتقای مدار فعلی مان، بالا بردن سطح انرژی و ارتعاش و احساس خوب خودمان است.
کاینات و جهان هستی فقط سطح انرژی و ارتعاش ما را میبینند و کاری با این وجود جسمانی و حرف و کلام ما ندارند. پس زیاد روی اینکه چه حرفی بزنیم و چی بگیم نباشید. مهم اون فکری هست که شما در ذهنتان دارید و آنرا به عنوان سوال طرح میکنید. اگر کلام شما با احساس و ارتعاش شما مغایرت داشته باشد، قطع یقین بدانید که کاینات احساس شما را دریافت خواهند کرد نه کلام شما را.
دیدگاهتان را بنویسید